زنان روستایی؛ ستون های خاموش کشاورزی پایدار
پایگاه خبری داوان نیوز: بررسی جایگاه زنان روستایی در کشاورزی ایران نشان میدهد که آنان با وجود مشارکت گسترده در تولید، با چالشهای ساختاری عمیقی روبرو هستند. در ادامه به عملکرد مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی در قبال این قشر فعال و تحلیل جایگاه واقعی آنان در بخش کشاورزی خواهیم پرداخت.
به گزارش ناظم رامتین خبرنگار داوان نیوز؛ اگرچه آمارهای رسمی سهم ۱۲ درصدی از تولید بخش کشاورزی را به زنان روستایی نسبت میدهند, اما بررسیهای عمیقتر از نقش گستردهتر، پیچیدهتر و غالباً نادیده گرفته شده آنان حکایت دارد. این گزارش با استناد به مطالعات میدانی و پژوهشهای دانشگاهی، به تحلیل جایگاه چندبعدی زنان روستایی در کشاورزی ایران و ارزیابی عملکرد مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی در توانمندسازی آنان میپردازد. یافتهها نشان میدهد زنان روستایی از یکسو با محدودیتهای جدی در دسترسی به منابع و فرصتهای تصمیمگیری مواجهند و از سوی دیگر، بهویژه در قالب باغچههای خانگی، نقش تعیینکنندهای در پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی خانوارهای روستایی ایفا میکنند.
جایگاه و مشارکت زنان روستایی در کشاورزی ایران
مشارکت زنان روستایی در کشاورزی ایران را میتوان از دو منظر کمی (میزان حضور فیزیکی) و کیفی (نوع تأثیرگذاری) مورد بررسی قرار داد.
- مشارکت کمی: ارقام و آمار
– سهم کلی در تولید: بر اساس اعلام رسمی، زنان روستایی عهده دار ۱۲ درصد از سهم تولید در بخش کشاورزی کشور هستند. این در حالی است که حدود ۶ میلیون نفر از زنان روستایی، فعال و نقش آفرین در تولید محسوب میشوند.
– مشارکت در محصولات استراتژیک: آمارهای تفصیلی که عمدتاً مربوط به سرشماری سال ۱۳۷۹-۱۳۸۰ است، از نظر کیفی حائز اهمیت هستند، نشان میدهند که زنان در تولید محصولات خاص، مشارکت بسیار بالایی دارند: ۸۰ درصد در تولید سبزی و صیفی، ۶۵ درصد در تولید برنج، بیش از ۶۰ درصد در تولید پنبه و ۴۹.۸ درصد در فعالیتهای دامداری.
– الگوی مشارکت منطقهای: مطالعات موردی در مناطق مختلف، الگوهای متفاوتی را نشان میدهد. برای نمونه، پژوهشها در دهستان استرآباد شمالی گرگان حاکی از آن است که بیشترین مشارکت زنان به ترتیب در امور دامداری (با میانگین ۳.۲۹ از ۵)، باغداری (۲.۵۲) و زراعت (۲.۳۷) بوده است. همچنین در استانهای بوشهر و هرمزگان، زنان ۵۰ درصد نیروی کاشت، ۶۰ درصد نیروی داشت و ۶۵ درصد نیروی برداشت را تشکیل میدهند.
2. مشارکت کیفی: نقش در پایداری و اقتصاد معیشتی
– باغچههای خانگی و پایداری: یک مطالعه ملی با نمونهگیری از ۹۳۰ خانوار کشاورزی در سراسر ایران نشان داد که با وجود محدودیتها، ۴۴.۱ درصد از زنان روستایی دارای باغچههای خانگی هستند. تحلیل پایداری در این پژوهش آشکار کرد که فعالیت زنان در این باغچهها بهطور معناداری پایداری کلی خانوارها را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بهبود میبخشد. جالب اینکه تأثیر مثبت مشارکت آنان در این سیستمهای زنمحور، بهمراتب بیشتر از مشارکتشان در مزارع بزرگ و بازاربنیان (مردمحور) بود.
– نقش در صنایع دستی و دامپروری: زنان روستایی مسئولیت ۱۵ تا ۲۰ درصد تولیدات لبنی و دامی و ۲۵ تا ۳۰ درصد صنایع دستی کشور را نیز بر عهده دارند. با این حال، این فعالیتها نیز عموماً فاقد حمایتهای ساختاری و دسترسی به بازارهای عادلانه است.
3 چالشها و موانع پیش روی زنان روستایی
دستیابی به جایگاه واقعی زنان روستایی بدون شناخت موانع پیش روی آنها ممکن نیست. این چالشها را میتوان در چند دسته اصلی طبقهبندی کرد:
– محدودیت دسترسی به منابع و تصمیمگیری: با وجود مشارکت بالا در نیروی کار، نقش مدیریتی زنان در زراعت و دامداری بسیار کم است و تصمیمات کلیدی عمدتاً توسط مردان گرفته میشود. این امر ریشه در فرهنگ مردسالاری و نابرابریهای جنسیتی دارد که باعث شده زنان روستایی از هویت و پایگاه مستقلی برخوردار نباشند.
– حاشیهنشینی در اقتصاد رسمی: بخش عظیمی از فعالیتهای زنان روستایی بدون دستمزد و در چارچوب اقتصاد غیررسمی انجام میشود. به گفته مدیرعامل اتحادیه تعاون روستایی آذربایجان غربی، «شاید از ۱۰۰۰ زن، ۴ نفر مشغول فعالیت اقتصادی بوده و منبع درآمد داشته باشند». این مسئله آنها را به مردان وابسته کرده و قدرت چانهزنی آنها را کاهش میدهد.
– محرومیت آموزشی و اطلاعاتی: زنان روستایی نسبت به مردان از فرصتهای آموزشی کمتری برخوردار هستند. این شکاف آموزشی، دسترسی آنان به فناوریهای جدید، بازار کار و فعالیتهای اقتصادی پرسودتر را محدود میکند.
– فقدان امنیت شغلی و حمایت قانونی: بسیاری از زنان روستایی در مشاغل غیررسمی، پارهوقت، فصلی یا خانگی با درآمد پایین مشغول به کارند و به ندرت از قرارداد کاری و حمایتهای اجتماعی نظیر مرخصی بارداری برخوردارند.
۴ عملکرد مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی
مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی به عنوان بخشی از «سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی» (تات), متولی اصلی آموزش و توانمندسازی بهرهبرداران کشاورزی، از جمله زنان روستایی است. عملکرد این نهاد را میتوان در چند محور بررسی کرد:
1. اقدامات ساختاری و تشکیلاتی
– ایجاد دفتر تخصصی: این مؤسسه دارای «دفتر توسعه فعالیتهای کشاورزی زنان روستایی و عشایری» است که نشاندهنده توجه به ایجاد یک ساختار تخصصی برای پرداختن به مسائل این قشر است. وجود چنین دفتری در تئوری شرط لازم برای برنامه ریزی متمرکز است.
– برگزاری همایشها و تقدیر از نمونهها: برگزاری دورههای «همایش ملی بزرگداشت روز ملی زنان روستایی» و تقدیر از زنان کارآفرین و نمونه روستایی (مانند ۱۸ زن روستایی برگزیده در سال ۱۴۰۲) از جمله اقدامات نمادین و ترویجی این مؤسسه است.
2. برنامههای آموزشی و اثربخشی آنها
– آموزشهای کارآفرینی و کسبوکار: یک پژوهش علمی به بررسی اثربخشی برنامههای آموزش کشاورزی به زنان روستایی در سالهای ۹۵-۹۶ پرداخته است. نتایج این تحقیق که بر روی ۱۴۰ زن آموزشدیده و ۱۴۰ زن فاقد سابقه آموزش در استان البرز انجام شد، حاکی از آن است که بین دو گروه از لحاظ ویژگیهای کارآفریانگی تفاوت معنیداری وجود دارد. شرکتکنندگان در دورهها در مؤلفههای موفقیتطلبی و تحمل ابهام نمره بالاتری کسب کردند.
– عوامل مؤثر بر موفقیت آموزشی: تحلیلهای همان پژوهش نشان داد که متغیرهای نگرش به کار، سن، وضعیت اقتصادی، میزان درآمد، شرکت در دورهها و رفتار اطلاعیابی در مجموع ۳۳ درصد از احتمال تغییر سطح ویژگیهای کارآفرینانگی را تبیین میکنند. این یافته نشان میدهد که آموزشها زمانی اثربخشتر خواهند بود که با زمینههای اقتصادی و اجتماعی زندگی زنان روستایی تلفیق شوند.
3. خلأها و انتقادات
– عدم پوشش گسترده: با وجود برنامههای آموزشی مثبت، شواهد نشان میدهد که این برنامهها نتوانستهاند بهطور گسترده و مؤثر به همه زنان روستایی دست یابند. بسیاری از زنان روستایی همچون زنان عشایر از عدم دسترسی به بازارها رنج برده و مجبورند محصولات خود را به قیمتی بسیار نازل به واسطهها بفروشند.
– عدم توسعه زیرساختهای پشتیبان: به نظر میرسد این مؤسسه در کنار آموزش، به اندازه کافی بر توسعه زیرساختهای اقتصادی لازم برای فروش محصولات زنان، تأمین مواد اولیه و ایجاد بازارهای عادلانه متمرکز نبوده است. طبق تحقیقات محلی، بزرگترین موانع توسعه صنایع دستی زنان روستایی، عدم حمایت دولت و نبود این زیرساختهاست.
به گزارش اخبار روزانه کشارزی، زنان روستایی در ایران، با وجود مشارکت کمی و کیفی بسیار بالا در کشاورزی و تولید غذا، بهعنوان ستونهای خاموش توسعه پایدار روستایی عمل میکنند. فعالیتهای آنان به ویژه در قالب باغچه های خانگی، نقشی انکارناپذیر در امنیت غذایی، پایداری زیست محیطی و تاب آوری اقتصادی خانوارها دارد. با این حال، فرهنگ مردسالار، تبعیض در دسترسی به منابع و نبود حمایتهای ساختاری، دستیابی آنان به جایگاه شایسته شان را محدود کرده است.
عملکرد مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی نیز اگرچه با اقداماتی مانند ایجاد دفاتر تخصصی و برگزاری دورههای آموزشی همراه بوده، اما تا تحقق یک نقش کاملاً اثرگذار و تحولآفرین فاصله دارد. آموزشهای ارائه شده، هرچند مفید، اما به تنهایی کافی نیستند و باید با ایجاد بسترهای اقتصادی و حمایت از ایجاد زنجیره های ارزش عادلانه همراه شوند.
راهکارهای پیشنهادی
– تلفیق نگاه جنسیتی در تمامی سیاستها و برنامه های کشاورزی: به جای نگاه بخشی، تمام برنامه ریزی های کشاورزی باید با درنظرگیری تأثیر متفاوت آنها بر زنان و مردان انجام شود.
– توانمندسازی حقوقی و اقتصادی: تضمین حق مالکیت و بهره برداری زنان از زمین، تسهیل دسترسی آنان به اعتبارات و نهاده های ارزانقیمت و حمایت از تشکیل تعاونیهای زنان روستایی.
– توسعه برنامه های آموزشی کاربردی و مبتنی بر نیاز: طراحی دوره های آموزشی که علاوه بر مهارتهای فنی، بر ارتقای مهارتهای کسب وکار، بازاریابی و مدیریت مالی زنان متمرکز باشد.
– ایجاد و تقویت زنجیره های بازار و فروش: حمایت مستقیم نهادهای دولتی و تعاونیها از حذف واسطه ها و ایجاد بازارهای مستقیم و الکترونیک برای فروش محصولات زنان روستایی و عشایر.
– بهبود مستمر پژوهش و آمارگیری: انجام پژوهشهای ملی و مداوم برای به روزرسانی دادهها درباره نقش و مشارکت زنان روستایی و انعکاس صحیح سهم آنان در محاسبات ملی.
تنها با عبور از نگاه سنتی و صوری و با اجرای برنامه های جامع، عملی و مبتنی بر عدالت جنسیتی است که میتوان از این نیروی عظیم خفته برای تحقق کشاورزی پایدار و توسعه متوازن روستایی بهره برد.