پژوهش
اثر تسهیلات بانکی بر متغیرهای کلان بخش کشاورزی
چکیده:
نهاده سرمایه نقش به سزایی در افزایش سطح تولید بخشهای اقتصادی و از جمله بخش کشاورزی دارد. در ایران به دلیل محدویتهای موجود در بازارهای مالی و سرمایه، منابع بانکی (تسهیلات) یکی از عوامل مهم در تجهیز سرمایه در بخش کشاورزی است. در این تحقیق، اثر تسهیلات بانکها بر متغیرهای سرمایهگذاری، اشتغال و ارزش افزوده در بخش کشاورزی مورد بررسی قرار میگیرد. دورهی مورد بررسی سالهای 89-1352 بوده و برای برآورد معادلات از روش حداقل مربعات سه مرحلهای (3SLS) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که تاثیر اعتبارات جاری و سرمایهای بر ارزش افزوده، سرمایهگذاری و اشتغال بخش کشاورزی مثبت و معنادار است.
به باور بسیاری از اقتصاددانان، وجود یک بخش کشاورزی پیشرو و نیرومند از ضروریات فرایند توسعه اقتصادی بوده و تا زمانی که موانع توسعه این بخش برطرف نشود، سایر بخشها نیز به شکوفایی، رشد و توسعه دست نخواهند یافت (درویشی، 1373: 38). تجربه کشورهای موفق در زمینه تولید محصولات کشاورزی نشان میدهد که به کارگیری تجهیزات سرمایهای در فعالیتهای مختلف کشاورزی منجر به افزایش بهرهوری عوامل تولید از جمله مدیریت، نیروی کار و زمین شده است. این امر، علاوه بر پوشش هزینه نهادههای تولید و ایجاد بازدهی مناسب برای سرمایهگذاریها، مازاد عرضه داخلی و توسعه صادرات محصولات کشاورزی را به همراه داشته است.
در اکثر کشورها، دولت به منظور حمایت از بخش کشاورزی، ابزارهایی را تهیه نموده که اعطای اعتبارات ارزان قیمت، از جمله آنهاست. تسهیلات بانکی در بخش کشاورزی به دو صورت پرداخت میشود که عبارتند از: تسهیلات جاری (کوتاهمدت) که برای مصارفی از قبیل شخم، خرید بذر، کود و سموم و سایر پرداخت میگردد و تسهیلات سرمایهای (بلند مدت) که بیشتر برای خرید انواع ماشین آلات کشاورزی، حفظ اراضی و جلوگیری از فرسایش خاک، ایجاد سیلو و سردخانه و سایر پرداخت میگردد. در این مطالعه تلاش میشود تا میزان اثربخشی اعتبارات اعطایی بر ارزش افزوده، سرمایهگذاری و اشتغال بخش کشاورزی در ایران مورد بررسی قرار گیرد. روش حداقل مربعات سه مرحلهای (3SLS) به منظور برآورد ضرایب معادلات مورد استفاده قرار میگیرد. آمار متغیرهای مورد استفاده از گزارشات اقتصادی و ترازنامهی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و گزارشهای مرکز آمار ایران و مرکز آمار و فناوری اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی استخراج شده و برای دورهی زمانی 89-1352 میباشد.
- بخش کشاورزی و ساختار نظام مالی و اعتباریآن در ایران
با نگاهی به گذشته اقتصادی نه چندان دور ایران، مشخص میشود که با وجود بخش کشاورزی سنتی و عقب مانده، باز هم کشاورزی یکی از منابع مهم تأمین ملی بوده است (هژبرکیانی، 1379: 50).
ایران به لحاظ دارا بودن ظرفیتهای قابل توجه از جمله بیش از ٣٧ میلیون هکتار اراضی مستعد کشاورزی، ١٣٠ میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال، اقلیمهای متنوع آب و هوایی و برخورداری از نیروی انسانی، در زمینه تولید بسیاری از محصولات کشاورزی مزیت نسبی داشته و یا میتواند خلق مزیت نماید (موسسه پژوهشهای برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی، 1382: 55).
اطلاعات جدول داده ـ ستانده اقتصاد ایران در سال 1380 نشان میدهد که بخش کشاورزی در تأمین نهادههای سایر بخشها نقش مهمی ایفا کرده و توسعهی سایر بخشها بدون توجه به بخش کشاورزی امکانپذیر نیست.
2-1. اشتغال، سرمایهگذاری و ارزش افزوده بخش کشاورزی
بخش کشاورزی در سال 1389، 13 درصد تولید ناخالص داخلی، 21 درصد ارزش صادرات غیرنفتی، حدود یک پنجم اشتغال (بانک مرکزی، 1389)، تأمین نزدیک به 80 درصد نیازهای غذایی جامعه و تأمین ٩٠ درصد نیاز مواد اولیه صنایع تبدیلی کشاورزی (بانک کشاورزی، 1389) را بر عهده داشته است.
ارزش افزودهی کل بخش کشاورزی به قیمتهای ثابت 1376 در طول دورهی 89-1352 روندی صعودی داشته به طوری که از 14222 میلیارد ریال در سال 1352 به رقم 70863 میلیارد ریال در سال 1389 رسیده است. سهم ارزش افزوده کشاورزی در تولید ناخالص داخلی از 1/8 درصد در سال 1352 به 9/15 درصد در سال 1367 افزایش یافته و پس از طی روندی نزولی به رقم 1/13 درصد در سال 1389 رسیده است.
در مورد میزان سرمایهگذاریهای انجام شده در بخش کشاورزی، آمار و دادهها نشان میدهد که متوسط سهم تشکیل سرمایهی بخش کشاورزی از سرمایهگذاری کل دورهی 89-1352، برابر با 33/4 درصد بوده که در مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی، پایینترین سهم بوده است. با وجود آن که سهم ارزش افزوده بخش صنعت و معدن و کشاورزی از تولید ناخالص داخلی، به ترتیب 6/12 و 8/12 بوده (یعنی سهم بخش کشاورزی بیشتر است)، ولی سهم تشکیل سرمایه بخش صنعت و معدن از سرمایهگذاری کل طی همین دوره 04/14 درصد، یعنی سه برابر بخش کشاورزی بوده است. میانگین رشد سهم سرمایهگذاری بخش کشاورزی از کل سرمایهگذاری طی دهه اخیر منفی بوده، به طوری که میزان این رشد از 54/0- درصد در برنامه سوم به 1/1- درصد در برنامه چهارم و در سال 1389 نیز میزان آن حدود 1- درصد بوده است.
اشتغال، یکی دیگر از متغیرهای مهم بخش کشاورزی است. آمار و اطلاعات بانک مرکزی نشان میدهد که نیروی شاغل در بخش کشاورزی از 3200 هزار نفر در سال 1352 با رشد متوسط سالانه 2/0 درصد به 3390 هزار نفر در سال 1389 رسیده و این در حالی است که سهم اشتغال بخش کشاورزی از کل اشتغال، روندی نزولی داشته و از 40 درصد در سال 1352 به حدود 15 درصد در سال 1389 رسیده است. در جدول (1)، متوسط رشد اشتغال بخش کشاورزی و سهم آن از اشتغال کل کشور طی دوره 88-1352 آمده است.
جدول 1. متوسط رشد اشتغال بخش کشاورزی و سهم آن از اشتغال کل کشور طی دوره 88-1352
| دوره زمانی | متوسط رشد اشتغال | متوسط رشد سهم اشتغال بخش کشاورزی از کل اشتغال |
| 56-1352 | 43/1- | 5/4- |
| 67-1357 | 58/0 | 7/1- |
| 72-1368 | 36/0 | 46/2- |
| 1373 | 7/0 | – |
| 78-1374 | 24/1 | 83/1- |
| 83-1379 | 04/1 | 5/2- |
| 88-1384 | 2/1- | 92/3- |
منبع: گزارشهای بانک مرکزی و یافتههای تحقیق
2-2. ساختار نظام مالی و اعتباری بخش کشاورزی در ایران
در نظام مالی و اعتباری بخش کشاورزی ایران، مهمترین منابع مالی بلندمدت و کوتاهمدت، از طریق بودجه دولت و موسسات اعتباری تأمین میشود.
در ایران مانند سایر کشورها، دولت در زمینههای زراعت، دامپروری، شیلات و آبزیان، جنگلداری و حفظ منابع طبیعی، سرمایهگذاری زیربنایی و تهیه زیرساختها و امکانات لازم، برای فعالیت کشاورزی را فراهم آورده است (بانک مرکزی، 1384). اعتبارات از طریق بودجه دولت خود به دو دسته اعتبارات جاری و عمرانی تقسیم میشود. بررسی روند اعتبارات عمرانی بخش کشاورزی به قیمت جاری نشان میدهد که در اکثر سالهای مورد بررسی از رشد مثبتی برخوردار بوده، به طوری که از 8/12 میلیارد ریال در سال 1352 با میانگین رشد 26/22 درصد به 4/3630 میلیارد ریال در سال 1389 افزایش یابد.
با وجود رشد مثبت اعتبارات عمرانی در بخش کشاورزی، سهم اعتبارات عمرانی بخش کشاورزی از کل اعتبارات عمرانی کشور دارای یک روند نزولی بوده است.
در کنار کمکهای دولت، موسسات مالی و اعتباری نقشی مهم در تامین مالی طرحهای بخش کشاورزی دارند.
بررسی آماری اعتبارات پرداختی بانک کشاورزی و همچنین تاثیر این اعتبارات بر رشد و توسعهی بخش یاد شده، زمانی اهمیت پیدا میکند که آمار اعتبارت به تفکیک سرمایهای و جاری مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی آماری اعتبارات نشان میدهد که تا قبل از سالهای 1347، بیشتر اعتبارات پرداختی به صورت جاری بوده و از سال 1347 با تأسیس بانک توسعه، سهم اعتبارت سرمایهای از کل اعتبارات افزایش یافته است. طی سالهای 57-1352، به علت افزایش قیمت نفت، سهم اعتبارات سرمایهای از کل اعتبارات به بیشترین مقدار خود طی سالهای مورد بررسی رسیده و بعد از سال 1357 با ادغام بانک توسعه و بانک تعاون کشاورزی و به دلیل اعتبارات تبصرهای، سهم اعتبارات سرمایهای از کل اعتبارات کاهش پیدا کرده است. اعتبارات پرداختی بیشتر در قالب اعتبارات جاری بوده است. (محور عمودی سال و محور افقی نیز اعتبارات پرداختی بانک کشاورزی به تفکیک جاری و سرمایهای بر حسب میلیارد ریال)
برای محاسبهی اعتبارات اعطایی جاری و سرمایهای بانکها به بخش کشاورزی، ابتدا بر اساس رابطهی بین مانده تسهیلات بانک کشاورزی و تسهیلات این بانک همچنین به کمک آمار عملکرد بانک کشاورزی، حجم تسهیلات پرداختی نظام بانکی به بخش کشاورزی محاسبه شده است. سپس با استفاده از نسبت تسهیلات سرمایهای بانک کشاورزی به کل اعتبارات پرداختی بانک کشاورزی، تسهیلات سرمایهای نظام بانکی به بخش کشاورزی محاسبه گردیده است. در نهایت، با تفریق اعتبارات سرمایهای از کل اعتبارات پرداختی، اعتبارات جاری به دست آمده است. اعتبارات جاری به کمک شاخص ضمنی قیمت تولید بخش کشاورزی و همچنین اعتبارات سرمایهای با استفاده از شاخص ضمنی سرمایهگذاری بخش کشاورزی، به قیمتهای سال 1376 تبدیل شدهاند. لازم به ذکر است که نرخ استهلاک سرمایه در بخش کشاورزی بر اساس مطالعات بغزیان (1371)، امینی و همکاران (1377) و امینی و همکاران (1384) برابر با 9/5 درصد در نظر گرفته شده است.
- پیشینه تحقیق
در یک نظام اقتصادی مبتنی بر بازار، وظیفهی اصلی مؤسسات پولی و اعتباری، جمعآوری سپردههای سرگردان، تخصیص اعتبار و حفظ انضباط مالی استقراض کنندگان، تسهیل جریان پرداختها، فراهم نمودن اطلاعات لازم برای واسطهگری، کاهش ریسک و کمک به نظارت یکپارچه و همچنین تکیه گاهی برای اجرای سیاستهای پولی است. از سوی دیگر در یک نظام بانکی کارآمد، بانک مرکزی نیز کنترل تورم در سطح پایین و ثبات آن در شرایط مختلف اقتصادی را هدف اصلی سیاستهای پولی میداند. برای دستیابی به این اهداف، بانک مرکزی به طور مستقیم نمیتواند با استفاده از ابزارهای در اختیار خود (مانند نرخ بهره، نسبت ذخیره قانونی و غیره) ثبات تورم و سلامت نظام بانکی را تأمین نماید؛ بلکه نهاد سیاستگذاری پولی نیاز به ارزیابی کانالهای مختلف اثرگذاری سیاست پولی بر متغیرهای اصلی کلان اقتصادی در بخشهای واقعی، مالی و ارزی دارد که به این فرایند مکانیزم انتقال پولی گفته میشود.
سیاستهای پولی از طریق کانالهای متفاوتی مانند کانالهای نرخ بهره، نرخ ارز، کانال قیمت سایر داراییها، کانال جانشینی، کانال ثروت، کانال اعتباری، کانال ترازنامه و کانال وامدهی بانکی بر بخشهای مختلف اقتصادی تاثیرگذار هستند که با توجه به موضوع مقاله، کانال وامدهی بانکی مورد بررسی قرار میگیرد.
در کانال وامدهی بانکی، فرض میشود که اعتبارات بانکی منبع اصلی تأمین مالی بنگاههای کوچک و متوسط هستند، حال آن که بنگاههای بزرگ میتوانند به طور مستقیم از طریق انتشار سهام و اوراق قرضه، به بازارهای اعتباری دسترسی داشته باشند. در صورتی که نیاز مالی بنگاههای کوچک و متوسط، بیشتر از وجوه داخلی آنها باشد، این بنگاهها باید به سراغ منابع بانکی بروند که البته میزان دستیابی آنها به منابع بانکی (وامهای بانکی) به قیمت و مقدار اعتبارات در دسترس و نیز به سیاست تعیین عرضه اعتبار بستگی دارد. فرآیند اثرگذاری سیاست پولی از طریق مکانیسم کانال وامدهی بانکی بدین صورت میباشد که اعمال سیاست پولی انقباضی از طریق ابزارهای پولی (مانند افزایش نرخ ذخایر قانونی، کاهش اعتبارات مستقیم بانک مرکزی به مجموعه بانکها و یا تعیین سقف اعتبارات بانکها)، موجب کاهش سپردههای بانکی شده و به تبع آن اعتبارات بانکی خواهد شد. کاهش اعتبارات بانکی خود باعث کاهش سرمایهگذاری و بنابراین افت تولید میشود. اثرگذاری سیاست پولی از طریق کانال وامدهی بانکی مورد توجه ویژهای در مطالعاتی همچون برنانک و بلایندر[1] (1992)، برنانک و مشکین[2] (1993)، مشکین[3] (1955)، برنانک و گرتلر[4] (1955) و تیلور[5] (1955) قرار گرفته است.
3-1. مطالعات انجام گرفته شده
در ادامه، برخی از مطالعات انجام شده در مورد بررسی تأثیر تسهیلات بر بخش کشاورزی و سایر بخشهای اقتصادی، در دو بخش مطالعات خارجی و داخلی ارایه میشود.
حیدری سنگلجی (1375) در مطالعهای به بررسی اثر اعتبارات بر ارزش افزوده بخش کشاورزی طی دورهی 72-1340 پرداخته است. بدین منظور یک دستگاه معادلات همزمان تدوین و ضرایب دستگاه یاد شده با استفاده از روش حداقل مربعات 3 مرحلهای (3sls) برآورد شده است. نتایج نشان میدهد که اثر اعتبارات اعطایی بر انباشت سرمایه و ارزش افزوده مثبت بوده به طوری که یک درصد افزایش در اعتبارات باعث افزایش تولید به میزان 038/0 درصد میشود. همچنین جهت بررسی اثر تسهیلات بلندمدت (سرمایهای) و کوتاهمدت (جاری) بانک کشاورزی بر ارزشافزوده بخش کشاورزی از روش حداقل مربعات معمولی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که یک میلیارد ریال افزایش در اعتبارات بلندمدت منجر به افزایش 001/0 درصد در تولید شده و ضریب اعتبارات کوتاهمدت نیز معنادار نبوده است.
کشیش بانوسی (1378) در مطالعه خود به بررسی تأثیر اعتبارات بانکی بر سر مایهگذاری و تولید در اقتصاد ایران با تاکید بر بخشهای صنعت و معدن و کشاورزی» طی دوره 68-1338 به روش ARDL پرداخته است. نتایج نشان میدهد که ارتباط معناداری بین تغییر در مانده تسهیلات واقعی و تشکیل سرمایه ناخالص بدون نفت وجود دارد.
چیذری و زارع (1379) به بررسی تأثیر اعتبارات و تسهیلات اعطایی بانکهای کشاورزی و ملی بر تولیدات محصولات کشاورزی استان مازندران، مقایسه آنها با یکدیگر و همچنین مقایسه ویژگیهای فردی اعتبارگیرندگان در منطقه طی سال زراعی 74-1373 پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که تسهیلات اعطایی هر دو بانک، تأثیر مثبت و معناداری بر تولید کشاورزان داشته و مقایسه رگرسیون وام گیرندگان دو بانک یاد شده نیز نشاندهنده تأثیر اعتبارات اعطایی بر میزان تولید است که تفاوت معناداری با یکدیگر نیز نداشتهاند.
بختیاری و پاسبان (1383) در مطالعهای به ارزیابی اثر اعتبارات بانک کشاورزی بر اشتغال بخش کشاورزی طی دوره 79-1349 پرداختهاند. نتایج برآورد با استفاده از الگوی خود رگرسیونی با وقفههای توزیعی گسترده (ARDL) نشان میدهد که اعتبارات بانک کشاورزی در کوتاهمدت بر اشتغال تأثیر مثبت دارد. همچنین در درازمدت، رابطه ارزش افزوده و اعتبارات بانک کشاورزی با اشتغال منفی و رابطه سرمایهگذاری با اشتغال مثبت است.
لطفی و احمدزاده (1386) در مطالعه خود به بررسی تاثیر تسهیلات اعطایی از سوی بانکهای تخصصی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی طی سالهای 82-1370 پرداختهاند. یافتههای حاصل از تحقیق با استفاده از روش OLS حاکی از وجود همبستگی مثبت بین تسهیلات اعطایی و ارزش افزوده بخش کشاورزی دارد. به این مفهوم که اگر میزان تسهیلات اعطایی بانکهای تخصصی به بخش کشاورزی یک واحد افزایش یابد، مقدار ارزش افزوده این بخش به میزان 78/2 واحد افزایش خواهد داشت.
طیبی و همکاران (1389) در مقاله خود به بررسی آثار ناشی از تخصیص تسهیلات بانکی کشور به بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات و اندازهگیری روند اشتغالزایی آنها در دوره 85-1352پرداختهاند. نتایج نشان میدهد که با اختصاص تسهیلات بانکی به بخشهای صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات، بخش کشاورزی از بالاترین میانگین سالانه شغل ایجاد شده و بخش خدمات از پایینترین میانگین سالانه شغل ایجاد شده برخوردار بوده است.
بلوگیاور و گیلبرت (1990) با استفاده از الگوی عرضه و تقاضا، به بررسی اثر اعتبارات بر روی تولید بخش کشاورزی آمریکا پرداخته است. نتایج حاصل از برآورد الگو به روش OLS نشان میدهد که طی دوره مورد بررسی (84-1940) تاثیر اعتبارات بابت مستغلات بر تولید بخش کشاورزی منفی اعتبارات اعطایی بابت غیرمستغلات، بر تولید مثبت و معنادار است.
نارانجو و هال (2003) در مقالهای به بررسی اثر دسترسی به اعتبارات بر شرکتهای تولیدی کارستاریکا طی دوره 1980-2002 پرداختهاند. این تحقیق در مدل لاجیت پروبیت از متغیرهای «رابطه بلندمدت بنگاه با بانک«، «نسبت اعتبارات بانکی به کل بدهی بنگاه»، «تدوام اعتبارگیری از بانک»، «تغییرات دارایی برای پرداخت بدهی» و سایر متغیرها که رابطه بنگاه با بانک را نشان میدهد، استفاده کرده است. نتایج نشان میدهد که دسترسی به اعتبارات بر عملکرد شرکتهای تولیدی و اشتغال آنها تأثیر مثبت دارد.
داس (2009) به بررسی نقش اعتبارات مستقیم و غیر مستقیم کشاورزی بر تولید کشاورزی هند طی سالهای 2006-2001 با استفاده از تجزیه و تحلیل دادههای پانل پویا و روش گشتاورهای تعمیم یافته[6] پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان اعتبار مستقیم کشاورزی تاثیر مثبت و از نظر آماری قابل ملاحظهای در تولیدات کشاورزی داشته است. تعداد حسابهای اعتباری غیر مستقیم کشاورزی نیز تاثیر قابل ملاحظه و مثبتی بر روی تولیدات کشاورزی، اما با وقفه یک ساله داشته است. این نتایج نشان میدهد که گرچه شکافهای متعددی در سیستم فعلی اعتباری مانند ناکافی بودن اعتبارات به کشاورزان کوچک و نهایی، اندک بودن وامهای میانمدت و بلندمدت و محدود بودن سپردههای بانکی وجود دارد، اما اعتبارات کشاورزی هنوز هم نقش مهمی در حمایت از تولیدات کشاورزی هند دارد.
احمد (2011) در مطالعه خود به تجزیه و تحلیل تاثیر اعتبارات بر تولید بخش کشاورزی پاکستان طی دوره 1974- 2008 پرداخته است. یافتههای تجربی با استفاده از روش ARDL نشان میدهد که اعتبارات، نقش قابل توجهی در بخش کشاورزی داشته و اعتبارات همیشه برای کشاورزان نیازمند به خرید عوامل تولید مفید بوده است. او همچنین نتیجه گرفته که تولید از طریق ارایه سه عامل تراکتور، چاه آب و دانهها افزایش یافته (اعتبارات منبع اصلی خرید این عوامل بوده) است.
مورین و همکاران (2012) در مقالهی خود به بررسی تاثیر دسترسی به اعتبارات بانکی بر عملکرد اقتصادی بخشهای مهم اقتصادی کنیا با استفاده از دادههای پانل و روش گشتاورهای تعمیم یافته طی دوره 2000-2010 پرداخته است. نتایج نشان میدهد که اعتبارات تاثیر مثبت و قابل توجهی بر تولید ناخالص داخلی بخشهای اقتصادی از جمله کشاورزی دارد.
نتیجهگیری
هدف این تحقیق بررسی اثر تسهیلات بانکی (به تفکیک جاری و سرمایهای) بر متغیرهای کلان اقتصادی بخش کشاورزی طی سالهای 89-1352 است. نتایج حاصل از معادلات ساختاری که بر اساس روش حداقل مربعات سه مرحلهای (3SLS) مورد برآورد قرار گرفته، نشان میدهد که به طور متوسط یک درصد افزایش در اعتبارات جاری، سه متغیر ارزش افزوده، سرمایهگذاری و اشتغال بخش کشاورزی را به ترتیب به میزان 094/0، 057/0 و 006/0 درصد افزایش میدهد و همچنین یک درصد افزایش در اعتبارات سرمایهای، ارزش افزوده، سرمایه گذاری و اشتغال بخش کشاورزی را به ترتیب به میزان 04/0، 41/0 و 002/0 درصد افزایش میدهد. اثر اعتبارات جاری بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی، بیش از اثر اعتبارات سرمایهای بوده که این میتواند ناشی از روی آوردن بانک کشاورزی و سایر بانکهای تجاری به تخصیص اعتبارات جاری به این بخش (به دلیل کمتر بودن ریسک ناشی از عدم پرداخت اعتبارات) باشد.
[1] Bernanke and Blinder
[2] Bernanke & Mishkin
[3] Mishkin
[4] Bernanke and Gertler
[5] Taylor
[6] Generalized Method of Moments.
The Effect of Banking Facilities on Macroeconomic Variables of Agriculture
Capital plays an important role in increasing the productivity of economic sectors like agriculture. Due to the limitations of financial and capital markets in Iran, banking resources are one of the most important factors to provide capital in the agricultural sector. The purpose of this study is to investigate the effects of the banking facilities including fixed and working capital on macroeconomic variables of agriculture during 1973-2010. To achieve the goal, 3-Stage Least Squares (3SLS) method is used. The Results represent that banks facilities have positive and significant effects on the value added, investment and employment in agriculture sector
نویسندگان: زریر نگین تاجی /استادیار اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی – مهدی امیدی کیا /کارشناس ارشد اقتصاد
منبع: https://eco.firuzkuh.iau.ir/article_554924.html
اسلایدر
آینده هوش مصنوعی در کشاورزی: تحول یا نمایش؟
پایگاه خبری داوان نیوز: پتانسیل تحولآفرینی هوش مصنوعی در کشاورزی انکارناپذیر است. اما این پتانسیل تنها زمانی به واقعیت میپیوندد که از مرحله نمایش و اثبات مفهومی فراتر رفته و به سمت اجرای عملیاتی و تأثیرگذاری واقعی حرکت کند.
به گزارش جواد احمدی خبرنگار داوان نیوز، در سالهای اخیر، شاهد تبلیغات گستردهای با این محور بودهایم که «هوش مصنوعی کشاورزی را متحول خواهد کرد». از سامانههای ملی نظارت بر آفات گرفته تا داشبوردهای هوشمند حکمرانی، هوش مصنوعی بهعنوان یک بازیساز کلانی معرفی میشود که میتواند از سطح سیاستگذاری ملی تا مزرعهٔ کشاورز خرد، اثرگذار باشد. اگرچه این دیدگاه، جذاب و آیندهنگرانه به نظر میرسد، اما در عمل با خطر سادهانگاری مواجه است. اکنون زمان آن فرا رسیده که پرسشی دشوارتر را مطرح کنیم: آیا ما برای ایجاد تأثیر میسازیم، یا صرفاً برای ایجاد هیاهو و دیده شدن؟
این مقاله به بررسی چالشها و الزامات این گذار میپردازد.
وضعیت موجود: شتاب واقعی، اما پراکندگی عملی
طی سال گذشته، شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در این حوزه بودهایم. شرکتهایی مانند Farmitopia و Plantix قابلیتهای بینایی رایانهای را برای تشخیص و مدیریت آفات و بیماریها به نمایش گذاشتهاند. از سوی دیگر، شرکتهایی مانند Sarvam.ai پتانسیل مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و سیستمهای استدلال (Reasoning Systems) را در ارائه مشاورههای کشاورزی و پشتیبانی از سیاستگذاری دادهبنیان نشان دادهاند. حتی نهادهای دولتی مانند وزارت کشاورزی و رفاه کشاورزان (MoA&FW) نیز در پذیرش این فناوری پیشگام بودهاند؛ از توسعه چتباتهای پاسخگو به شکایات (مانند e-Mitra) تا تأسیس مراکز excellence در مؤسسات بزرگی مانند IIT Ropar.
با این حال، در کنار این شتاب واقعی، یک پراکندگی نگرانکننده نیز به چشم میخورد: حجم انبوهی از پروژههای پایلوت غیرمرتبط، طرحهای مفهومی با همپوشانی فراوان و تعداد بسیار محدودی از ابتکارات که فراتر از یک منطقه یا بازه زمانی آزمایشی محدود گسترش یافتهاند. به نظر میرسد زمان زیادی صرف اثبات این میشود که «هوش مصنوعی میتواند کاری را انجام دهد»، در حالی که باید بر این سوال تمرکز کرد که «هوش مصنوعی چه کاری *باید* انجام دهد و چگونه میتواند در سطح مزرعه به کار گرفته شود».
چالش اصلی: جهتگیری، نه فناوری
مسئله بنیادین، کارایی یا عدم کارایی هوش مصنوعی نیست. مشکل اصلی این است که آیا ما از این فناوری برای حل مسائل واقعی و صحیح استفاده میکنیم، یا صرفاً آن را به زور بر مسائلی که *ما* بهعنوان مشکل درک میکنیم، تحمیل میکنیم.
برای نمونه، یک چتبات چندزبانه که به کشاورز میگوید چه زمانی بذر خود را بکارد، در نگاه اول تاثیرگذار است. اما این برداشت تا زمانی پایدار است که متوجه شویم این سامانه، رطوبت خاک محلی یا پویاییهای اقلیم-کشاورزی (Agro-climatic) منطقه را در نظر نمیگیرد. نمونه دیگر، داشبوردهای مدیریتی هستند که در کنفرانسها بسیار شیک به نظر میرسند، اما غالباً فاقد همان جزئیات ریز و حیاتی هستند که یک افسر منطقهای برای تصمیمگیری در سطح مزرعه به آن نیازمند است.
ما هنوز با هوش مصنوعی به عنوان یک «ارتقاء» (Upgrade) برخورد میکنیم، نه یک «بازطراحی» (Redesign). حال آنکه کشاورزی – بیش از几乎 هر صنعت دیگری – به سامانههایی نیاز دارد که بهصورت عمیقاً محلی، به شکلی با دقت و با وسواس و برای رویارویی با تغییرپذیریِ پرریسک محیطی ساخته شده باشند. اکثر مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و موتورهای استدلال موجود، برای این وظیفه خاص آموزش ندیدهاند.
نقشه راه: فقدان استراتژی در پس ادغامهای فناورانه
اگرچه مذاکراتی برای همپیوندی تلاشهای IndiaAI، Sarvam.ai، مؤسسات آیتیآی (IITs) و تأمینکنندگان مالی مختلف در جریان است – که حرکتی مثبت است – اما یک نقشه راه نباید صرفاً به فهرستی از ادغامهای فنی تقلیل یابد. یک استراتژی جامع باید به پرسشهای دنیای واقعی پاسخ دهد:
* مالکیت دادهها در اختیار کیست؟
* چه نهادی مسئول حسابرسی و مدلها است؟
* هنگامی که یک توصیه هوش مصنوعی به خطا میرود، مسئولیت و مکانیزم جبران خسارت چیست؟
ما شاهد ظهور ماژولهای استدلال برای سیاستگذاری، دستیاران هوش مصنوعی برای ارائه طرح، و حتی رباتهای واتساپی با حمایت مالی متا بودهایم. اما آنچه هنوز دیده نمیشود، یک لایه زیرساختی یکپارچه و unit است که این اجزای پراکنده را به هم پیوند زده و از همکاری آنها اطمینان حاصل کند.
آینده مطلوب – مشاورههای بلادرنگ، حکمرانی تطبیقی و حلقههای بازخورد میدانی – تنها در صورتی محقق خواهد شد که ابزارها نه صرفاً برای «قابلیت»، بلکه برای «بافت» (Context) طراحی شده باشند. این امر مستلزم همکاری مستقیم و تنگاتنگ با سازمانهای کشاورزی، ادارات منطقهای و مروجان محلی است، نه صرفاً استقرار یک مدل آموزشدیده در محیط آزمایشگاهی.
هشدار: خطر راهحلگرایی صرف فناورانه (Tech-Solutionism)
بیایید اشتباهات امواج قبلی فناوری را تکرار نکنیم؛ جایی که ابزارهای دیجیتال بدون توجه به حقایق و واقعیتهای میدانی عرضه شدند. در حوزه فناوری کشاورزی، دقت نادرست میتواند بسیار خطرناک باشد. یک تاریخ کشت اشتباه یا یک توصیه نادرست برای سموم دفع آفات، تنها یک «باگ UX» نیست؛ بلکه میتواند به معنای نابودی کامل محصول و بروز یک بحران مالی برای کشاورز باشد.
و باید صادق بود: بسیاری از این ابتکارات هوش مصنوعی هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند. برخی از موتورهای استدلال (سیستمهایی که برای تحلیل، استنتاج و تصمیمگیری آگاهانه طراحی شدهاند) هنوز در حال توسعه هستند و آزمون میدانی گستردهای را پشت سر نگذاشتهاند. مجموعه دادهها اغلب ناقص هستند. یکپارچهسازی با سامانههای دولتی مانند Agristack هنوز در حد طرحهای کاغذی باقی مانده است. بدون تعهد جدی و بلندمدت به توسعه مبتنی بر بازخورد، ما در معرض خطر ایجاد سیستمهای درخشانی هستیم که ماندگار نمیشوند.
راهکار پیشنهادی: آنچه باید تغییر کند
برای حرکت رو به جلو، تمرکز بر موارد زیر ضروری است:
1. طراحی مأموریتمحور (Mission-Driven Design): توسعه ابزارها باید بر اساس «نقاط درد واقعی» کشاورزی باشد، نه صرفاً بر اساس قابلیتهای موجود یک مدل خاص.
2. هماهنگی بینوزارتخانهای: در مواردی که یک ماژول استدلال واحد میتواند به بخشهای مختلفی مانند کشاورزی، بهداشت و آموزش خدمت کند، باید به سمت ساخت زیرساختهای مشترک حرکت کرد، البته با تعریف واضح لایههای خاص هر domain.
3. حلقههای پاسخگویی (Accountability Loops): تأمینکنندگان مالی و وزارتخانههای مربوطه باید بر معیارهای longitudinal (پایش impact در بلندمدت) تأکید کنند، نه صرفاً گزارش موفقیت یک پروژه آزمایشی.
4. مشارکت میدانی (Ground-Up Participation): بهترین راهحلهای هوش مصنوعی، صرفاً از دفاتر بنگلور یا دهلی نو بیرون نمیآیند، بلکه از طریق طراحی مشترک (Co-design) با ذینفعان واقعی در ماندلا، باراماتی و نالگوندا شکل میگیرند.
به گزارش خبرنگار اخبار روزانه کشاورزی، هند در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. این کشور پتانسیل آن را دارد که در ایجاد سامانههای هوش مصنوعی کشاورزی که هم فراگیر هستند و هم به بافت محلی آگاهند، پیشگام شود. اما برای تحقق این امر، باید فراتر از شعارهای پرطمطراق و پروژههای کوتاهمدت حرکت کنیم. مسئله صرفاً «متحول کردن کشاورزی با هوش مصنوعی» نیست، بلکه «درک کشاورزی به اندازهای عمیق است که هوش مصنوعی بتواند واقعاً به آن کمک کند» است.
پتانسیل بسیار زیاد است. اما اگر با اجرای دقیق، مسئولانه و مبتنی بر نیاز واقعی همراه نشود، این پتانسیل تنها روی کاغذ باقی خواهد ماند.
—
اسلایدر
کشاورزی آینده: احیا به جای استخراج
پایگاه خبری داوان نیوز: کشاورزی احیاکننده؛ پشتوانه علمی محکمی برای منافع زیست محیطی کسب میکند.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی«داوان نیوز»، بر اساس یک بررسی جامع علمی جدید که در مجله معتبر کشاورزی و علوم زیستی CABI منتشر شد، کشاورزی احیاکننده (Regenerative Agriculture) به عنوان یک راهبرد کلیدی برای مقابله با تخریب خاک، اختلالات آبوهوایی و زوال اکولوژیکی، از پشتوانه علمی فزایندهای برخوردار است.
این بررسی که توسط دکتر نیکلاس باردزلی از دانشگاه ریدینگ انجام شده است، با تکیه بر آخرین تحقیقات بومشناسی خاک و مطالعات موردی، به واکاوی ظهور، تعاریف و مبانی علمی این جنبش نوپا پرداخته و آن را نه به عنوان مجموعهای از دستورالعملهای ثابت، بلکه به عنوان یک تغییر پارادایم در تولید غذا معرفی میکند که بر بازسازی چرخههای اکولوژیکی و دستیابی به نتایج قابل اندازهگیری در سلامت خاک تأکید دارد.
بازتعریف یک مفهوم: از حفظ تا احیا
به گزارش این پژوهش، اگرچه کشاورزی احیاکننده توجه جهانی را به خود جلب کرده، اما تعریف واحد و مورد اجماعی برای آن وجود ندارد. دکتر باردزلی در این بررسی پیشنهاد میدهد که کشاورزی احیاکننده باید به عنوان کشاورزی تعریف شود که با چرخههای طبیعی مواد مغذی، کربن و آب همکاری و آنها را تقویت میکند. تمرکز اصلی این تعریف بر خروجیهایی مانند بهبود عملکرد خاک، افزایش فعالیت بیولوژیکی و تقویت تابآوری سیستم است که انعطافپذیری لازم برای تطبیق با شرایط مختلف اقلیمی و زراعی را فراهم میآورد.
علم پشت احیا: خاک به عنوان یک ابر ارگانسم زنده
یافتههای کلیدی این بررسی، فرضیات سنتی در مورد تشکیل و حاصلخیزی خاک را به چالش میکشد. برخلاف باور رایج مبنی بر غیرقابل برگشت بودن تخریب خاک، شواهد علمی نشان میدهند که فرآیندهای بیولوژیک—به ویژه تعاملات بین گیاهان و میکروبها—میتوانند مواد آلی و ساختار خاک را با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه پیشتر تصور میشد، بازسازی کنند. روشهایی مانند کشت پوششی، کاهش یا حذف شخم، ادغام دام در سیستم زراعی و استفاده از نهادههای بیولوژیک، با تقویت “شبکه غذایی خاک”، این فرآیندهای ترمیمی را فعال میکنند.
مزایای چندگانه: از آبوهوا تا سلامت جامعه
این بررسی به مزایای چندجانبه کشاورزی احیاکننده اشاره میکند که فراتر از مرزهای مزرعه است. این مزایا شامل افزایش ذخیره کربن در خاک (کمک به کاهش تغییرات آبوهوایی)، کاهش وابستگی به نهادههای مصنوعی، احیای تنوع زیستی، افزایش تابآوری در برابر خشکسالی و بیماریها، و حتی ارتقای سلامت عمومی از طریق بهبود کیفیت مواد غذایی و غنای میکروبیوم خاک است.
چالشهای پیشِ رو و الزامات سیاستی
با وجود این پتانسیل بالا، گزارش حاضر به موانع مهمی در مسیر پذیرش گسترده این روشها اشاره میکند. کمبود بودجه بلندمدت برای پژوهشهای سیستمی، تعاریف محدود از شیوههای مبتنی بر شواهد، و ناکافی بودن چارچوبهای سیاستی—مانند برنامههای حمایتی—که از این تغییر سیستمیک پشتیبانی کنند، از جمله این موانع هستند. همچنین هشدار داده شده که رویکردهای مبتنی بر گواهینامه و بازار، در صورت عدم نظارت دقیق، خطر “سبزشویی” (Greenwashing) و تضعیف یکپارچگی زیستمحیطی این جنبش را در پی دارند.
این بررسی در پایان از سرمایهگذاران، محققان و نهادهای سیاستگذار میخواهد تا در پژوهشهای سیستمی سرمایهگذاری کنند، دانش بومی کشاورزان را به رسمیت بشناسند و از سیاستهای حمایتی مبتنی بر مکان و نظارت دقیق بر نتایج زیستمحیطی بهره بگیرند.
درباره مجله CABI Agriculture and Bioscience:
این مجله یک ژورنال دسترسی آزاد است که پژوهشهای بینرشتهای با کیفیت بالا در زمینههای کشاورزی، امنیت غذایی و علوم زیستی را منتشر میکند.
—
آب و انرژی
ضرورت تحول دیجیتال؛ بحران آب و سهم دانشبنیان ها
پایگاه خبری داوان نیوز: ایران با قرارگیری در کمربند خشک جهان، با میانگین بارش سالانه ۲۵۰ میلیمتر و کاهش ۲۰ درصدی منابع آب تجدیدپذیر طی دو دهه اخیر، در وضعیت بحران آب ساختاری قرار دارد.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی، بخش کشاورزی با سهم ۸۰-۹۰% از مصرف آب کشور ، کانون اصلی اصلاحات است. در این میان، سیستمهای آبیاری هوشمند به عنوان راهکاری تحولساز و شرکتهای دانشبنیان به عنوان بازیگران کلیدی در توسعه و بومیسازی این فناوریها ظاهر شدهاند. این گزارش به تحلیل فناوریهای آبیاری هوشمند، نقش شرکتهای دانشبنیان، چالشها و راهبردهای سیاستی میپردازد.
۱. فناوریهای محوری در آبیاری هوشمند
۱.۱. اجزای سیستمهای هوشمند
– حسگرهای نظارتی:
– رطوبت خاک: اندازهگیری دقیق محتوای آب در اعماق مختلف ریشه (دقت ±۲%) .
– سنسورهای هواشناسی: پایش دمای هوا، رطوبت نسبی، تابش خورشید و سرعت باد برای محاسبه تبخیر-تعرق .
– کنترلرهای هوشمند: پردازش دادهها با الگوریتمهای هوش مصنوعی (مانند شبکههای عصبی) و تصمیمگیری بر اساس نیاز آبی واقعی گیاه .
– عملگرهای اتوماتیک: شیرهای برقی با قابلیت تنظیم دبی جریان (۰.۵ تا ۱۰ لیتر بر ثانیه) و پمپهای متغیر .
– پلتفرمهای نرمافزاری: ارائه گزارشهای تحلیلی مصرف آب و پیشبینی شرایط جوی از طریق اپلیکیشنهای موبایل .
۱.۲. روشهای نوین آبیاری
– قطرهای هوشمند: صرفهجویی ۴۰-۵۰% آب نسبت به روشهای سطحی با دقت ۹۵% در تحویل آب به ریشه .
– زیرسطحی: کاهش تلفات تبخیر با نصب لولهها در عمق ۲۰-۵۰ سانتیمتری .
– مهپاشهای تنظیمپذیر: بهینهسازی رطوبت در گلخانهها بر اساس دادههای حسگرها .
۱.۳. نقش اینترنت اشیاء (IoT)
– اتصال بیسیم: استفاده از پروتکلهای کممصرف (LoRaWAN, NB-IoT) برای انتقال داده در مزارع بزرگ .
– پلتفرمهای ابری: ذخیرهسازی و تحلیل کلاندادهها با سیستمهایی مانند AWS IoT GreenGrass .
– ادغام با تصاویر ماهوارهای: ترکیب دادههای زمینی و سنجش از دور برای پوشش مناطق وسیع .
۲. شرکتهای دانشبنیان: موتور محرک نوآوری
۲.۱. تجارب موفق داخلی
– پایلوت دانشگاه سراوان: کاهش ۳۰% مصرف آب در کشت محصولات استراتژیک (ذرت، پسته) با سیستم مبتنی بر حسگرهای بیسیم و نرمافزار C++ .
– شرکتهای فناور در حوزه IoT: توسعه کنترلرهای بومی با قابلیت اتصال به شبکههای ملی (مثال: سامانههای مبتنی بر رزبری پای) .
۲.۲. الگوهای بینالمللی
– Netafim (اسرائیل): افزایش بهرهوری آب تا ۷۰% در پروژههای نخلداری ایران.
– CropX (آمریکا): ادغام دادههای خاک، هوا و گیاه در پلتفرم یکپارچه.
۲.۳. نقش در زنجیره ارزش
– تولید حسگرهای ارزانقیمت: کاهش هزینهها از ۲۰۰ به ۵۰ دلار بر حسگر .
– پشتیبانی نرمافزاری: توسعه اپلیکیشنهای مدیریت آبیاری متناسب با اقلیمهای محلی.
– خدمات پس از فروش: استقرار تیمهای فنی برای نگهداری سیستمها در مناطق روستایی.
۳. چالشهای راهبردی و محدودیتها
۳.۱. چالشهای فنی
– وابستگی به قطعات وارداتی: ۷۰% بردهای الکترونیکی و سنسورها از خارج تأمین میشود .
– مشکلات اتصال اینترنت: پوشش کمتر از ۴۰% شبکههای LPWAN در مناطق روستایی .
۳.۲. موانع اقتصادی
– هزینه بالای استقرار: سرمایهگذاری اولیه ۲۰-۵۰ میلیون تومان بر هکتار .
– ضعف مدلهای مالی: نبود صندوقهای خطرپذیر تخصصی در بخش کشاورزی .
۳.۳. محدودیتهای سیاستی
– فقدان استانداردهای ملی: نبود چارچوب ارزیابی کیفیت حسگرها و کنترلرها .
– پیچیدگی فرآیندهای دانشبنیان شدن: طولانیبودن پروسه اخذ مجوز (۶-۱۲ ماه) .
جدول ۱: تحلیل SWOT آبیاری هوشمند در ایران
| نقاط قوت (Strengths) | نقاط ضعف (Weaknesses) |
| صرفهجویی ۵۰% آب | هزینه بالای راهاندازی |
| افزایش ۲۰% عملکرد محصول | وابستگی به فناوری وارداتی |
| فرصتها (Opportunities) | تهدیدها (Threats) |
| رشد بازار IoT کشاورزی (سالانه ۱۵%) | تشدید خشکسالیها |
| حمایتهای دولتی از شرکتهای دانشبنیان | ضعف زیرساختهای دیجیتال روستایی |
۴. راهبردهای توسعه و سیاستگذاری
۴.۱. راهکارهای فناورانه
– توسعه سختافزارهای بومی: سرمایهگذاری در تولید حسگرهای مقاوم به گرد و خاک و شوری خاک.
– استفاده از انرژی خورشیدی: تأمین برق پایدار برای سیستمها در مناطق دورافتاده.
۴.۲. سازوکارهای حمایتی
– معافیتهای مالیاتی: معافیت ۵ ساله برای شرکتهای فعال در آبیاری هوشمند .
– تسهیلات کمبهره: وامهای با نرخ ۴% برای کشاورزان پیشرو .
– پیلوتهای منطقهای: اجرای پروژههای نمایشی در استانهای بحرانی (کرمان، سیستان و بلوچستان) .
۴.۳. اصلاحات نهادی
– ایجاد کلینیکهای فناوری: ارائه خدمات مشاوره فنی و اقتصادی به کشاورزان.
– تدوین سند استاندارد ملی: تعیین شاخصهای کیفیت برای سختافزارها و نرمافزارها .
افق آینده
سیستمهای آبیاری هوشمند با قابلیت کاهش ۵۰% مصرف آب و افزایش ۲۰% عملکرد محصول، راهبردی کلیدی برای عبور از بحران آب هستند. شرکتهای دانشبنیان با نقش توسعهدهنده فناوری، تسهیلگر اجرا و ارائهدهنده خدمات، محور اصلی این تحولند. موفقیت در گرو:
– تدوین سیاستهای منسجم حمایت مالی و فنی؛
– توسعه زیرساختهای دیجیتال در مناطق روستایی؛
– تقویت همکاری سهجانبه دولت، دانشگاه و صنعت.
پیشبینی میشود تا ۱۴۰۹، سهم بازار آبیاری هوشمند در ایران به ۳۰۰ میلیون دلار برسد و سالانه از هدررفت ۵ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کند.
-
اقتصاد2 هفته پیشتغییر پارادایم در اقتصاد کشاورزی؛ از محدودیت منابع تا سازوکارهای نوین توسعه
-
دانستنی ها9 ماه پیشکسب و کار؛ شرایط ورود به شغل سم فروشی چیست؟
-
آموزش8 ماه پیشگام به گام با کاشت نهال های کشت بافتی خرمای مجول (قسمت اول؛ انتخاب زمین)
-
بازرگانی1 سال پیشآیا قیمت کود یارانه ای را می دانید؟
-
اسلایدر3 هفته پیشهمایش ملی «تغییر اقلیم»؛ یافتن راهکارهای مدیریت پایدار
-
اسلایدر8 ماه پیشروش های کشت، صادرات و استان های فعال در کشت تنباکو
-
خبرهای سازمانی3 هفته پیشانتقاد تند آنجفی؛ «دستفرمان خطا» ما را به بحران کشانده
-
استان ها7 ماه پیشکشت، صادرات و مناطق مهم تولید سیر در ایران

