پژوهش
حقایق و ارقام در تخریب و زوال پنهان و موذیانه زمین و خاک
پایگاه خبری DA1news: از دست دادن مداوم یا طولانی مدت سرمایه طبیعی مبتنی بر زمین. تخریب اراضی بر انواع زمین ها، از شهرها و مراتع گرفته تا زمین های کشاورزی و بیابان تأثیر می گذارد.
اگرچه اغلب در سطح کاملاً مشهود است، اما زوال پنهان و موذیانه در خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، آب و تنوع زیستی است که سلامت انسان و شکوفایی اقتصادی را تضعیف می کند. زمین به طرق مختلف تخریب می شود. برخی از آنها طبیعی یا غیرمستقیم هستند، اما بیشتر ناشی از فعالیت های مستقیم انسان هستند.
مثلا:
• مردم جنگل ها را برای الوار و هیزم یا برای کشت محصولات کشاورزی و چرای دام قطع می کنند.
• علفزارها یا تالاب های زهکشی شده برای کشت غذا یا گسترش مناطق شهری تبدیل می شوند.
• معادن و زیرساخت ها به تخریب زمین در مناطق شهری و روستایی کمک می کنند.
• در زمین های خشک، بهره برداری بیش از حد از خاک، آب و پوشش گیاهی منجر به بیابان زایی می شود.
بی طرفی تخریب زمین: حالتی که به موجب آن مقدار و کیفیت منابع زمین لازم برای حمایت از عملکردها و خدمات اکوسیستم و افزایش امنیت غذایی پایدار می ماند یا در مقیاس ها و اکوسیستم های زمانی و مکانی مشخص افزایش می یابد. بیطرفی تخریب زمین با هدف متعادل کردن ضررهای پیشبینیشده در سرمایه طبیعی مبتنی بر زمین و عملکردها و خدمات اکوسیستم مرتبط با اقداماتی است که از طریق رویکردهایی مانند احیای زمین و مدیریت پایدار زمین، دستاوردهای جایگزین ایجاد میکند. هدف حفظ یا تقویت پایگاه منابع زمین است – به عبارت دیگر، ذخایر سرمایه طبیعی مرتبط با منابع زمین و خدمات اکوسیستمی که از آنها سرازیر می شود.
احیای زمین: تداومی از شیوههای مدیریت پایدار زمین و آب که میتواند برای حفظ یا «بازگرداندن» مناطق طبیعی، تولید غذای طبیعی مثبت «بالا» در مناظر روستایی و مناطق شهری «سبز»، زیرساختها و زنجیرههای تأمین به کار رود. این می تواند فعال باشد (مانند کاشت چمن، درختچه و درخت یا مدیریت خاک و حیات وحش)، یا غیرفعال (مانند اجازه دادن به زمین پس از اختلال خود به خود بازیابی شود).
کشاورزی احیاکننده: استفاده از تکنیکهایی که سلامت خاک را بازیابی میکند و از آب و تنوع زیستی با کنترل فرسایش خاک، کاهش خاکورزی و استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی، و اتخاذ سیستمهای یکپارچه محصولات، درختان و دامها، علاوه بر گستره وسیعی از بازسازی مزرعه محافظت میکند. معیارهای.
مدیریت پایدار زمین: استفاده از منابع زمین اعم از خاک، آب، جانوران و گیاهان برای تولید کالا برای رفع نیازهای در حال تغییر انسان و در عین حال از پتانسیل تولیدی بلندمدت این منابع و حفظ کارکردهای زیست محیطی آنها اطمینان حاصل شود.

قراردادهای بین المللی
کنوانسیون های ریو: در اجلاس زمین در سال 1992 در ریودوژانیرو، برزیل، سه توافق نامه جهانی به تصویب رسید: کنوانسیون تنوع زیستی (CBD)، کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با بیابان زایی (UNCCD) و کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوا ( UNFCCC). کنوانسیون ها با هم کار می کنند تا اطمینان حاصل شود که زمین، آب و هوا و تنوع زیستی از یک رویکرد مشترک برای بازگرداندن تعادل ما با طبیعت بهره می برند. در سال 2001، دبیرخانههای کنوانسیونهای ریو یک گروه ارتباط مشترک را برای جمعآوری و اشتراکگذاری اطلاعات در مورد برنامههای کاری و عملیات هر کنوانسیون ایجاد کردند.
دهه سازمان ملل در احیای اکوسیستم: جلوگیری، توقف و معکوس کردن تخریب اکوسیستم ها در سراسر جهان تمرکز دهه سازمان ملل در احیای اکوسیستم (2021-2030) است. این نیاز به پاسخی گسترده و متعادل دارد که به همه اکوسیستم ها و اتصال آنها برای ایجاد مجدد یک موزاییک چشم انداز سالم توجه می کند. این تلاشها با هدف 15.3 توسعه پایدار (SDG) همسو هستند که از کشورها میخواهد تا سال 2030 برای بیطرفی در مورد تخریب زمین تلاش کنند.
جنبه جنسیتی استفاده از زمین و تخریب زمین
در بسیاری از کشورها، زنان فرصت های نابرابر و محدودی برای دسترسی یا مالکیت زمین به نام خود دارند. بر اساس داده های موسسات اجتماعی و شاخص جنسیتی OECD در سال 2019،
• حتی در کشورهایی که زنان از حقوق قانونی مشابه مردان برای مالکیت و دسترسی به زمین برخوردار هستند – مانند مورد کاستاریکا – تنها 15.6 درصد از مالکیت مزارع در دست زنان است.
• در آسیای مرکزی و قفقاز، علی رغم برابری جنسیتی قانونی بر اساس قانون، زنان به طور متوسط تنها 23 درصد از زمین را دارند.
• در خاورمیانه و شمال آفریقا، تنها 4 درصد از زنان دارای مالکیت زمین هستند.
• سلب ارث از همسر بازمانده هنوز در 96 کشور رخ می دهد.
• حقوق زنان برای ارث بردن دارایی شوهرانشان در 102 کشور تحت قوانین و رویه های عرفی، مذهبی یا سنتی محروم است. 103 کشور سلب مالکیت یا غصب ارث را جرم نمی دانند.
• نداشتن عناوین زمینی که بتوان از آنها به عنوان وثیقه استفاده کرد یا فقدان تصدی مطمئن مانع دسترسی زنان به وام و اعتبار می شود و همچنین دسترسی آنها به خدمات ترویجی و آموزش را محدود می کند.
زنان تمایل دارند فنآوریهای مدیریت زمین پایدار را با نرخی که معمولاً پایینتر و کندتر از مردان است به کار گیرند – به دلایل مختلف: هنجارها و نقشهای جنسیتی، آموزش، سواد، امنیت ناکافی مالکیت زمین، عدم دسترسی به اطلاعات، نهادههای کشاورزی، خدمات ترویجی و تامین مالی.
یک مطالعه اخیر UNCCD نشان میدهد که تخریب زمین و بیابانزایی چه تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان دارد:
• خشکسالی و تخریب زمین باعث افزایش بار مراقبت های بدون دستمزد و کارهای خانگی بر دوش زنان و دختران می شود، مانند ایستادن در صف و انتظار برای آب، راه رفتن در مسافت های طولانی یا محافظت از بیماران در برابر آب ناسالم.
• کمبود مواد غذایی مرتبط با خشکسالی و تخریب زمین بر توزیع مواد غذایی درون خانوار تأثیر می گذارد. زنان تمایل به خوردن وعده های کوچکتر یا حذف وعده های غذایی دارند. کمبود مواد غذایی همچنین با بروز بیشتر سقط جنین و همچنین مرگ مادر و کودک مرتبط است.
• حمل آب اثرات منفی بر سلامت زنان در هر سنی دارد. بارهای فیزیکی می تواند باعث اختلالات اسکلتی- عضلانی شود. بر اساس گزارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، زنان در سراسر جهان روزانه ۲۰۰ میلیون ساعت را صرف جمع آوری آب می کنند.
• مهاجرت ناشی از خشکسالی بار کاری زنان را افزایش می دهد، زمانی که آنها برای اداره خانواده خود رها می شوند. آنها ممکن است فاقد قدرت تصمیم گیری به موقع در زمینه کشاورزی یا واکنش به اثرات خشکسالی، تخریب زمین و بیابان زایی باشند.
• هنگامی که خشکسالی به فاجعه تبدیل می شود، فناوری برای مدیریت خطرات حیاتی است. اما هشدارهای اولیه در بسیاری از موارد به دست زنان نمی رسد. زنان نسبت به مردان به پیشبینیهای اقلیمی دسترسی کمتری دارند (به دلیل موانع زبانی، ناتوانی در خواندن اسناد مکتوب، کارگاههایی که در خارج از جامعه برگزار میشود، زمانبندی نامناسب جلسات) و بنابراین آمادگی بیشتری برای خشکسالی دارند.
• سازمان های بشردوستانه با مردان بیشتر از زنان مشورت می کنند. در یک مطالعه توسط Care در افغانستان در سال 2021، 70 درصد از مردان گزارش دادند که در مورد نیازهای خود با آنها مشورت شده است، در حالی که نزدیک به 70 درصد از زنان مورد مشورت قرار نگرفته بودند.
• از 30 نمایه بی طرفی تخریب زمین در کشور فهرست شده در وب سایت UNCCD، تنها دو مورد (6.66 درصد) به زنان اشاره می کنند.
چشم انداز زمین جهانی 2: آینده چگونه می تواند باشد
Global Land Outlook 2 پیامدهای سیارهای سه سناریو را تا سال 2050 پیشبینی میکند: کسبوکار طبق معمول، احیای 50 میلیون کیلومتر مربع زمین و اقدامات بازسازی که با حفاظت از مناطق طبیعی مهم برای عملکردهای خاص اکوسیستم افزایش مییابد. نتایج به طور خلاصه:
1) خط مبنا
تجارت طبق معمول، ادامه روند فعلی در تخریب زمین و منابع طبیعی، در حالی که تقاضا برای غذا، خوراک، فیبر و انرژی زیستی همچنان در حال افزایش است. شیوه های مدیریت زمین و تغییرات آب و هوایی همچنان باعث فرسایش گسترده خاک، کاهش حاصلخیزی و رشد محصول، و از دست دادن بیشتر مناطق طبیعی به دلیل گسترش کشاورزی می شود.
تا سال 2050:
• 16 میلیون کیلومتر مربع ادامه تخریب زمین را نشان می دهد (منطقه ای به اندازه آمریکای جنوبی).
• کاهش مداوم و بلندمدت در بهره وری رویشی برای 12-14 درصد از اراضی کشاورزی، مرتع و چرا، و مناطق طبیعی مشاهده شده است – که کشورهای جنوب صحرای آفریقا بیشترین تأثیر را داشته است.
• 69 گیگاتن (Gt) کربن اضافی از سال 2015 تا 2050 به دلیل تغییر کاربری زمین و تخریب خاک منتشر شده است. این نشاندهنده 17 درصد انتشار سالانه گازهای گلخانهای است: کربن آلی خاک (32 Gt)، پوشش گیاهی (27 Gt)، تخریب/تبدیل توربزارها (10 Gt).
2) ترمیم
احیای حدود 5 میلیارد هکتار (50 میلیون کیلومتر مربع [کیلومتر مربع] یا 35 درصد از مساحت زمین جهانی) را با استفاده از اقداماتی مانند زراعت جنگل، مدیریت چرا و بازآفرینی طبیعی کمک می کند (تعهدهای بین المللی فعلی: 10 میلیون کیلومتر مربع).
تا سال 2050:
• عملکرد محصولات زراعی در اکثر کشورهای در حال توسعه 5-10 درصد نسبت به سطح پایه افزایش می یابد. بهبود سلامت خاک منجر به بازده محصول بالاتر می شود، با بیشترین دستاوردها در خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکای لاتین و آفریقای جنوب صحرا، که افزایش قیمت مواد غذایی را محدود می کند.
• ظرفیت نگهداری آب خاک در زمین های زراعی دیم 4 درصد افزایش می یابد.
• به دلیل افزایش کربن خاک و کاهش انتشار، ذخایر کربن بین سالهای 2015 و 2050 به میزان خالص 17 گیگا تن افزایش یافت.
• تنوع زیستی همچنان در حال کاهش است، اما نه به این سرعت، با جلوگیری از 11 درصد از دست دادن تنوع زیستی.
3) بازسازی و حفاظت
این سناریو شامل اقدامات احیا، با اقدامات حفاظتی مناطق مهم برای تنوع زیستی، تنظیم آب، حفاظت از خاک و ذخایر کربن، و ارائه عملکردهای حیاتی اکوسیستم است.
تا سال 2050:
• 4 میلیون کیلومتر مربع دیگر از مناطق طبیعی (به اندازه هند و پاکستان با هم). بیشترین سود در جنوب و جنوب شرقی آسیا و آمریکای لاتین مورد انتظار است. اقدامات حفاظتی از تخریب زمین با قطع درختان، سوزاندن، زهکشی یا تبدیل جلوگیری می کند.
• حدود یک سوم از از دست دادن تنوع زیستی پیش بینی شده در خط پایه جلوگیری می شود.
• 83 Gt کربن اضافی در مقایسه با خط پایه ذخیره می شود. انتشار اجتناب شده و افزایش ذخیره کربن معادل بیش از هفت سال کل انتشار جهانی فعلی است.
ترجمه: ناظم رامتین
منبع: https://www.rural21.com/
اسلایدر
آینده هوش مصنوعی در کشاورزی: تحول یا نمایش؟
پایگاه خبری داوان نیوز: پتانسیل تحولآفرینی هوش مصنوعی در کشاورزی انکارناپذیر است. اما این پتانسیل تنها زمانی به واقعیت میپیوندد که از مرحله نمایش و اثبات مفهومی فراتر رفته و به سمت اجرای عملیاتی و تأثیرگذاری واقعی حرکت کند.
به گزارش جواد احمدی خبرنگار داوان نیوز، در سالهای اخیر، شاهد تبلیغات گستردهای با این محور بودهایم که «هوش مصنوعی کشاورزی را متحول خواهد کرد». از سامانههای ملی نظارت بر آفات گرفته تا داشبوردهای هوشمند حکمرانی، هوش مصنوعی بهعنوان یک بازیساز کلانی معرفی میشود که میتواند از سطح سیاستگذاری ملی تا مزرعهٔ کشاورز خرد، اثرگذار باشد. اگرچه این دیدگاه، جذاب و آیندهنگرانه به نظر میرسد، اما در عمل با خطر سادهانگاری مواجه است. اکنون زمان آن فرا رسیده که پرسشی دشوارتر را مطرح کنیم: آیا ما برای ایجاد تأثیر میسازیم، یا صرفاً برای ایجاد هیاهو و دیده شدن؟
این مقاله به بررسی چالشها و الزامات این گذار میپردازد.
وضعیت موجود: شتاب واقعی، اما پراکندگی عملی
طی سال گذشته، شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در این حوزه بودهایم. شرکتهایی مانند Farmitopia و Plantix قابلیتهای بینایی رایانهای را برای تشخیص و مدیریت آفات و بیماریها به نمایش گذاشتهاند. از سوی دیگر، شرکتهایی مانند Sarvam.ai پتانسیل مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و سیستمهای استدلال (Reasoning Systems) را در ارائه مشاورههای کشاورزی و پشتیبانی از سیاستگذاری دادهبنیان نشان دادهاند. حتی نهادهای دولتی مانند وزارت کشاورزی و رفاه کشاورزان (MoA&FW) نیز در پذیرش این فناوری پیشگام بودهاند؛ از توسعه چتباتهای پاسخگو به شکایات (مانند e-Mitra) تا تأسیس مراکز excellence در مؤسسات بزرگی مانند IIT Ropar.
با این حال، در کنار این شتاب واقعی، یک پراکندگی نگرانکننده نیز به چشم میخورد: حجم انبوهی از پروژههای پایلوت غیرمرتبط، طرحهای مفهومی با همپوشانی فراوان و تعداد بسیار محدودی از ابتکارات که فراتر از یک منطقه یا بازه زمانی آزمایشی محدود گسترش یافتهاند. به نظر میرسد زمان زیادی صرف اثبات این میشود که «هوش مصنوعی میتواند کاری را انجام دهد»، در حالی که باید بر این سوال تمرکز کرد که «هوش مصنوعی چه کاری *باید* انجام دهد و چگونه میتواند در سطح مزرعه به کار گرفته شود».
چالش اصلی: جهتگیری، نه فناوری
مسئله بنیادین، کارایی یا عدم کارایی هوش مصنوعی نیست. مشکل اصلی این است که آیا ما از این فناوری برای حل مسائل واقعی و صحیح استفاده میکنیم، یا صرفاً آن را به زور بر مسائلی که *ما* بهعنوان مشکل درک میکنیم، تحمیل میکنیم.
برای نمونه، یک چتبات چندزبانه که به کشاورز میگوید چه زمانی بذر خود را بکارد، در نگاه اول تاثیرگذار است. اما این برداشت تا زمانی پایدار است که متوجه شویم این سامانه، رطوبت خاک محلی یا پویاییهای اقلیم-کشاورزی (Agro-climatic) منطقه را در نظر نمیگیرد. نمونه دیگر، داشبوردهای مدیریتی هستند که در کنفرانسها بسیار شیک به نظر میرسند، اما غالباً فاقد همان جزئیات ریز و حیاتی هستند که یک افسر منطقهای برای تصمیمگیری در سطح مزرعه به آن نیازمند است.
ما هنوز با هوش مصنوعی به عنوان یک «ارتقاء» (Upgrade) برخورد میکنیم، نه یک «بازطراحی» (Redesign). حال آنکه کشاورزی – بیش از几乎 هر صنعت دیگری – به سامانههایی نیاز دارد که بهصورت عمیقاً محلی، به شکلی با دقت و با وسواس و برای رویارویی با تغییرپذیریِ پرریسک محیطی ساخته شده باشند. اکثر مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و موتورهای استدلال موجود، برای این وظیفه خاص آموزش ندیدهاند.
نقشه راه: فقدان استراتژی در پس ادغامهای فناورانه
اگرچه مذاکراتی برای همپیوندی تلاشهای IndiaAI، Sarvam.ai، مؤسسات آیتیآی (IITs) و تأمینکنندگان مالی مختلف در جریان است – که حرکتی مثبت است – اما یک نقشه راه نباید صرفاً به فهرستی از ادغامهای فنی تقلیل یابد. یک استراتژی جامع باید به پرسشهای دنیای واقعی پاسخ دهد:
* مالکیت دادهها در اختیار کیست؟
* چه نهادی مسئول حسابرسی و مدلها است؟
* هنگامی که یک توصیه هوش مصنوعی به خطا میرود، مسئولیت و مکانیزم جبران خسارت چیست؟
ما شاهد ظهور ماژولهای استدلال برای سیاستگذاری، دستیاران هوش مصنوعی برای ارائه طرح، و حتی رباتهای واتساپی با حمایت مالی متا بودهایم. اما آنچه هنوز دیده نمیشود، یک لایه زیرساختی یکپارچه و unit است که این اجزای پراکنده را به هم پیوند زده و از همکاری آنها اطمینان حاصل کند.
آینده مطلوب – مشاورههای بلادرنگ، حکمرانی تطبیقی و حلقههای بازخورد میدانی – تنها در صورتی محقق خواهد شد که ابزارها نه صرفاً برای «قابلیت»، بلکه برای «بافت» (Context) طراحی شده باشند. این امر مستلزم همکاری مستقیم و تنگاتنگ با سازمانهای کشاورزی، ادارات منطقهای و مروجان محلی است، نه صرفاً استقرار یک مدل آموزشدیده در محیط آزمایشگاهی.
هشدار: خطر راهحلگرایی صرف فناورانه (Tech-Solutionism)
بیایید اشتباهات امواج قبلی فناوری را تکرار نکنیم؛ جایی که ابزارهای دیجیتال بدون توجه به حقایق و واقعیتهای میدانی عرضه شدند. در حوزه فناوری کشاورزی، دقت نادرست میتواند بسیار خطرناک باشد. یک تاریخ کشت اشتباه یا یک توصیه نادرست برای سموم دفع آفات، تنها یک «باگ UX» نیست؛ بلکه میتواند به معنای نابودی کامل محصول و بروز یک بحران مالی برای کشاورز باشد.
و باید صادق بود: بسیاری از این ابتکارات هوش مصنوعی هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند. برخی از موتورهای استدلال (سیستمهایی که برای تحلیل، استنتاج و تصمیمگیری آگاهانه طراحی شدهاند) هنوز در حال توسعه هستند و آزمون میدانی گستردهای را پشت سر نگذاشتهاند. مجموعه دادهها اغلب ناقص هستند. یکپارچهسازی با سامانههای دولتی مانند Agristack هنوز در حد طرحهای کاغذی باقی مانده است. بدون تعهد جدی و بلندمدت به توسعه مبتنی بر بازخورد، ما در معرض خطر ایجاد سیستمهای درخشانی هستیم که ماندگار نمیشوند.
راهکار پیشنهادی: آنچه باید تغییر کند
برای حرکت رو به جلو، تمرکز بر موارد زیر ضروری است:
1. طراحی مأموریتمحور (Mission-Driven Design): توسعه ابزارها باید بر اساس «نقاط درد واقعی» کشاورزی باشد، نه صرفاً بر اساس قابلیتهای موجود یک مدل خاص.
2. هماهنگی بینوزارتخانهای: در مواردی که یک ماژول استدلال واحد میتواند به بخشهای مختلفی مانند کشاورزی، بهداشت و آموزش خدمت کند، باید به سمت ساخت زیرساختهای مشترک حرکت کرد، البته با تعریف واضح لایههای خاص هر domain.
3. حلقههای پاسخگویی (Accountability Loops): تأمینکنندگان مالی و وزارتخانههای مربوطه باید بر معیارهای longitudinal (پایش impact در بلندمدت) تأکید کنند، نه صرفاً گزارش موفقیت یک پروژه آزمایشی.
4. مشارکت میدانی (Ground-Up Participation): بهترین راهحلهای هوش مصنوعی، صرفاً از دفاتر بنگلور یا دهلی نو بیرون نمیآیند، بلکه از طریق طراحی مشترک (Co-design) با ذینفعان واقعی در ماندلا، باراماتی و نالگوندا شکل میگیرند.
به گزارش خبرنگار اخبار روزانه کشاورزی، هند در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. این کشور پتانسیل آن را دارد که در ایجاد سامانههای هوش مصنوعی کشاورزی که هم فراگیر هستند و هم به بافت محلی آگاهند، پیشگام شود. اما برای تحقق این امر، باید فراتر از شعارهای پرطمطراق و پروژههای کوتاهمدت حرکت کنیم. مسئله صرفاً «متحول کردن کشاورزی با هوش مصنوعی» نیست، بلکه «درک کشاورزی به اندازهای عمیق است که هوش مصنوعی بتواند واقعاً به آن کمک کند» است.
پتانسیل بسیار زیاد است. اما اگر با اجرای دقیق، مسئولانه و مبتنی بر نیاز واقعی همراه نشود، این پتانسیل تنها روی کاغذ باقی خواهد ماند.
—
اسلایدر
کشاورزی آینده: احیا به جای استخراج
پایگاه خبری داوان نیوز: کشاورزی احیاکننده؛ پشتوانه علمی محکمی برای منافع زیست محیطی کسب میکند.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی«داوان نیوز»، بر اساس یک بررسی جامع علمی جدید که در مجله معتبر کشاورزی و علوم زیستی CABI منتشر شد، کشاورزی احیاکننده (Regenerative Agriculture) به عنوان یک راهبرد کلیدی برای مقابله با تخریب خاک، اختلالات آبوهوایی و زوال اکولوژیکی، از پشتوانه علمی فزایندهای برخوردار است.
این بررسی که توسط دکتر نیکلاس باردزلی از دانشگاه ریدینگ انجام شده است، با تکیه بر آخرین تحقیقات بومشناسی خاک و مطالعات موردی، به واکاوی ظهور، تعاریف و مبانی علمی این جنبش نوپا پرداخته و آن را نه به عنوان مجموعهای از دستورالعملهای ثابت، بلکه به عنوان یک تغییر پارادایم در تولید غذا معرفی میکند که بر بازسازی چرخههای اکولوژیکی و دستیابی به نتایج قابل اندازهگیری در سلامت خاک تأکید دارد.
بازتعریف یک مفهوم: از حفظ تا احیا
به گزارش این پژوهش، اگرچه کشاورزی احیاکننده توجه جهانی را به خود جلب کرده، اما تعریف واحد و مورد اجماعی برای آن وجود ندارد. دکتر باردزلی در این بررسی پیشنهاد میدهد که کشاورزی احیاکننده باید به عنوان کشاورزی تعریف شود که با چرخههای طبیعی مواد مغذی، کربن و آب همکاری و آنها را تقویت میکند. تمرکز اصلی این تعریف بر خروجیهایی مانند بهبود عملکرد خاک، افزایش فعالیت بیولوژیکی و تقویت تابآوری سیستم است که انعطافپذیری لازم برای تطبیق با شرایط مختلف اقلیمی و زراعی را فراهم میآورد.
علم پشت احیا: خاک به عنوان یک ابر ارگانسم زنده
یافتههای کلیدی این بررسی، فرضیات سنتی در مورد تشکیل و حاصلخیزی خاک را به چالش میکشد. برخلاف باور رایج مبنی بر غیرقابل برگشت بودن تخریب خاک، شواهد علمی نشان میدهند که فرآیندهای بیولوژیک—به ویژه تعاملات بین گیاهان و میکروبها—میتوانند مواد آلی و ساختار خاک را با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه پیشتر تصور میشد، بازسازی کنند. روشهایی مانند کشت پوششی، کاهش یا حذف شخم، ادغام دام در سیستم زراعی و استفاده از نهادههای بیولوژیک، با تقویت “شبکه غذایی خاک”، این فرآیندهای ترمیمی را فعال میکنند.
مزایای چندگانه: از آبوهوا تا سلامت جامعه
این بررسی به مزایای چندجانبه کشاورزی احیاکننده اشاره میکند که فراتر از مرزهای مزرعه است. این مزایا شامل افزایش ذخیره کربن در خاک (کمک به کاهش تغییرات آبوهوایی)، کاهش وابستگی به نهادههای مصنوعی، احیای تنوع زیستی، افزایش تابآوری در برابر خشکسالی و بیماریها، و حتی ارتقای سلامت عمومی از طریق بهبود کیفیت مواد غذایی و غنای میکروبیوم خاک است.
چالشهای پیشِ رو و الزامات سیاستی
با وجود این پتانسیل بالا، گزارش حاضر به موانع مهمی در مسیر پذیرش گسترده این روشها اشاره میکند. کمبود بودجه بلندمدت برای پژوهشهای سیستمی، تعاریف محدود از شیوههای مبتنی بر شواهد، و ناکافی بودن چارچوبهای سیاستی—مانند برنامههای حمایتی—که از این تغییر سیستمیک پشتیبانی کنند، از جمله این موانع هستند. همچنین هشدار داده شده که رویکردهای مبتنی بر گواهینامه و بازار، در صورت عدم نظارت دقیق، خطر “سبزشویی” (Greenwashing) و تضعیف یکپارچگی زیستمحیطی این جنبش را در پی دارند.
این بررسی در پایان از سرمایهگذاران، محققان و نهادهای سیاستگذار میخواهد تا در پژوهشهای سیستمی سرمایهگذاری کنند، دانش بومی کشاورزان را به رسمیت بشناسند و از سیاستهای حمایتی مبتنی بر مکان و نظارت دقیق بر نتایج زیستمحیطی بهره بگیرند.
درباره مجله CABI Agriculture and Bioscience:
این مجله یک ژورنال دسترسی آزاد است که پژوهشهای بینرشتهای با کیفیت بالا در زمینههای کشاورزی، امنیت غذایی و علوم زیستی را منتشر میکند.
—
آب و انرژی
ضرورت تحول دیجیتال؛ بحران آب و سهم دانشبنیان ها
پایگاه خبری داوان نیوز: ایران با قرارگیری در کمربند خشک جهان، با میانگین بارش سالانه ۲۵۰ میلیمتر و کاهش ۲۰ درصدی منابع آب تجدیدپذیر طی دو دهه اخیر، در وضعیت بحران آب ساختاری قرار دارد.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی، بخش کشاورزی با سهم ۸۰-۹۰% از مصرف آب کشور ، کانون اصلی اصلاحات است. در این میان، سیستمهای آبیاری هوشمند به عنوان راهکاری تحولساز و شرکتهای دانشبنیان به عنوان بازیگران کلیدی در توسعه و بومیسازی این فناوریها ظاهر شدهاند. این گزارش به تحلیل فناوریهای آبیاری هوشمند، نقش شرکتهای دانشبنیان، چالشها و راهبردهای سیاستی میپردازد.
۱. فناوریهای محوری در آبیاری هوشمند
۱.۱. اجزای سیستمهای هوشمند
– حسگرهای نظارتی:
– رطوبت خاک: اندازهگیری دقیق محتوای آب در اعماق مختلف ریشه (دقت ±۲%) .
– سنسورهای هواشناسی: پایش دمای هوا، رطوبت نسبی، تابش خورشید و سرعت باد برای محاسبه تبخیر-تعرق .
– کنترلرهای هوشمند: پردازش دادهها با الگوریتمهای هوش مصنوعی (مانند شبکههای عصبی) و تصمیمگیری بر اساس نیاز آبی واقعی گیاه .
– عملگرهای اتوماتیک: شیرهای برقی با قابلیت تنظیم دبی جریان (۰.۵ تا ۱۰ لیتر بر ثانیه) و پمپهای متغیر .
– پلتفرمهای نرمافزاری: ارائه گزارشهای تحلیلی مصرف آب و پیشبینی شرایط جوی از طریق اپلیکیشنهای موبایل .
۱.۲. روشهای نوین آبیاری
– قطرهای هوشمند: صرفهجویی ۴۰-۵۰% آب نسبت به روشهای سطحی با دقت ۹۵% در تحویل آب به ریشه .
– زیرسطحی: کاهش تلفات تبخیر با نصب لولهها در عمق ۲۰-۵۰ سانتیمتری .
– مهپاشهای تنظیمپذیر: بهینهسازی رطوبت در گلخانهها بر اساس دادههای حسگرها .
۱.۳. نقش اینترنت اشیاء (IoT)
– اتصال بیسیم: استفاده از پروتکلهای کممصرف (LoRaWAN, NB-IoT) برای انتقال داده در مزارع بزرگ .
– پلتفرمهای ابری: ذخیرهسازی و تحلیل کلاندادهها با سیستمهایی مانند AWS IoT GreenGrass .
– ادغام با تصاویر ماهوارهای: ترکیب دادههای زمینی و سنجش از دور برای پوشش مناطق وسیع .
۲. شرکتهای دانشبنیان: موتور محرک نوآوری
۲.۱. تجارب موفق داخلی
– پایلوت دانشگاه سراوان: کاهش ۳۰% مصرف آب در کشت محصولات استراتژیک (ذرت، پسته) با سیستم مبتنی بر حسگرهای بیسیم و نرمافزار C++ .
– شرکتهای فناور در حوزه IoT: توسعه کنترلرهای بومی با قابلیت اتصال به شبکههای ملی (مثال: سامانههای مبتنی بر رزبری پای) .
۲.۲. الگوهای بینالمللی
– Netafim (اسرائیل): افزایش بهرهوری آب تا ۷۰% در پروژههای نخلداری ایران.
– CropX (آمریکا): ادغام دادههای خاک، هوا و گیاه در پلتفرم یکپارچه.
۲.۳. نقش در زنجیره ارزش
– تولید حسگرهای ارزانقیمت: کاهش هزینهها از ۲۰۰ به ۵۰ دلار بر حسگر .
– پشتیبانی نرمافزاری: توسعه اپلیکیشنهای مدیریت آبیاری متناسب با اقلیمهای محلی.
– خدمات پس از فروش: استقرار تیمهای فنی برای نگهداری سیستمها در مناطق روستایی.
۳. چالشهای راهبردی و محدودیتها
۳.۱. چالشهای فنی
– وابستگی به قطعات وارداتی: ۷۰% بردهای الکترونیکی و سنسورها از خارج تأمین میشود .
– مشکلات اتصال اینترنت: پوشش کمتر از ۴۰% شبکههای LPWAN در مناطق روستایی .
۳.۲. موانع اقتصادی
– هزینه بالای استقرار: سرمایهگذاری اولیه ۲۰-۵۰ میلیون تومان بر هکتار .
– ضعف مدلهای مالی: نبود صندوقهای خطرپذیر تخصصی در بخش کشاورزی .
۳.۳. محدودیتهای سیاستی
– فقدان استانداردهای ملی: نبود چارچوب ارزیابی کیفیت حسگرها و کنترلرها .
– پیچیدگی فرآیندهای دانشبنیان شدن: طولانیبودن پروسه اخذ مجوز (۶-۱۲ ماه) .
جدول ۱: تحلیل SWOT آبیاری هوشمند در ایران
| نقاط قوت (Strengths) | نقاط ضعف (Weaknesses) |
| صرفهجویی ۵۰% آب | هزینه بالای راهاندازی |
| افزایش ۲۰% عملکرد محصول | وابستگی به فناوری وارداتی |
| فرصتها (Opportunities) | تهدیدها (Threats) |
| رشد بازار IoT کشاورزی (سالانه ۱۵%) | تشدید خشکسالیها |
| حمایتهای دولتی از شرکتهای دانشبنیان | ضعف زیرساختهای دیجیتال روستایی |
۴. راهبردهای توسعه و سیاستگذاری
۴.۱. راهکارهای فناورانه
– توسعه سختافزارهای بومی: سرمایهگذاری در تولید حسگرهای مقاوم به گرد و خاک و شوری خاک.
– استفاده از انرژی خورشیدی: تأمین برق پایدار برای سیستمها در مناطق دورافتاده.
۴.۲. سازوکارهای حمایتی
– معافیتهای مالیاتی: معافیت ۵ ساله برای شرکتهای فعال در آبیاری هوشمند .
– تسهیلات کمبهره: وامهای با نرخ ۴% برای کشاورزان پیشرو .
– پیلوتهای منطقهای: اجرای پروژههای نمایشی در استانهای بحرانی (کرمان، سیستان و بلوچستان) .
۴.۳. اصلاحات نهادی
– ایجاد کلینیکهای فناوری: ارائه خدمات مشاوره فنی و اقتصادی به کشاورزان.
– تدوین سند استاندارد ملی: تعیین شاخصهای کیفیت برای سختافزارها و نرمافزارها .
افق آینده
سیستمهای آبیاری هوشمند با قابلیت کاهش ۵۰% مصرف آب و افزایش ۲۰% عملکرد محصول، راهبردی کلیدی برای عبور از بحران آب هستند. شرکتهای دانشبنیان با نقش توسعهدهنده فناوری، تسهیلگر اجرا و ارائهدهنده خدمات، محور اصلی این تحولند. موفقیت در گرو:
– تدوین سیاستهای منسجم حمایت مالی و فنی؛
– توسعه زیرساختهای دیجیتال در مناطق روستایی؛
– تقویت همکاری سهجانبه دولت، دانشگاه و صنعت.
پیشبینی میشود تا ۱۴۰۹، سهم بازار آبیاری هوشمند در ایران به ۳۰۰ میلیون دلار برسد و سالانه از هدررفت ۵ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کند.
-
اقتصاد2 هفته پیشتغییر پارادایم در اقتصاد کشاورزی؛ از محدودیت منابع تا سازوکارهای نوین توسعه
-
دانستنی ها9 ماه پیشکسب و کار؛ شرایط ورود به شغل سم فروشی چیست؟
-
آموزش8 ماه پیشگام به گام با کاشت نهال های کشت بافتی خرمای مجول (قسمت اول؛ انتخاب زمین)
-
بازرگانی1 سال پیشآیا قیمت کود یارانه ای را می دانید؟
-
اسلایدر8 ماه پیشروش های کشت، صادرات و استان های فعال در کشت تنباکو
-
اسلایدر3 هفته پیشهمایش ملی «تغییر اقلیم»؛ یافتن راهکارهای مدیریت پایدار
-
خبرهای سازمانی3 هفته پیشانتقاد تند آنجفی؛ «دستفرمان خطا» ما را به بحران کشانده
-
استان ها8 ماه پیشکشت، صادرات و مناطق مهم تولید سیر در ایران

