گزارش
موازنهسازی سهگانه با ناهمسانیهای اقلیمی
آیا میتوان در اوج خشکسالی، باغبانی را توسعه داد؟ پاسخ رئیس سازمان تات به این پرسش، هم «آری» است هم «نه». «نه» در مناطق خشک و فراتر از توان اکولوژیک، و «آری» در چارچوبی کاملاً جدید که در آن بهرهوری بالا میرود، الگوی کشت منطقمحور میشود و تولید موز در چابهار جای واردات آن را میگیرد. این نگاه دووجهی، هسته اصلی تحول در مدیریت باغبانی ایران است.
پایگاه خبری داوان نیوز: در میانه رویارویی سخت کشاورزی ایران با «بحران کمآبی تاریخی» و «ضرورت تأمین امنیت غذایی»، وزارت جهاد کشاورزی در حال بازتعریف اساسی معادلات توسعه باغبانی کشور است؛ نه توسعه بیقید، نه توقف کامل، بلکه گذار به سمت الگویی که در آن «بهرهوری» بر «سطح زیرکشت» اولویت مییابد و «مزیت اقلیمی» جایگزین «خواست سنتی» میشود. این گزاره مرکزی دیدگاه غلامرضا گلمحمدی، معاون وزیر و رئیس سازمان تات، است که طی یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد.
به گزارش داوان نیوز، این گزارش به تحلیل و بررسی یادداشت غلامرضا گلمحمدی، معاون وزیر و رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ایران، در خصوص ضرورت بازنگری سیاستهای باغبانی در شرایط بحران آب میپردازد. دیدگاه مطرحشده نشاندهنده تحول نگرش سیاستگذاری از توسعه کمی به مدیریت تلفیقی منابع آب، خاک و نیازهای بازار است.
یادداشت رئیس سازمان تات حاکی از آن است که رویکرد جدید بر چهار محور تأکید بر بهرهوری به جای توسعه سطحی، سیاستگذاری منطقهمحور، تلفیق محدودیتها و فرصتها و تعادلبخشی بین امنیت غذایی و حفظ منابع پایه استوار است.
تغییرات اقلیمی و تشدید محدودیت منابع آبی در دو دهه اخیر، بخش کشاورزی ایران را با چالشهای ساختاری مواجه ساخته است. در این شرایط، بازتعریف سیاستهای تولید محصولات باغبانی به عنوان یکی از مصرفکنندگان عمده آب، به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. غلامرضا گلمحمدی، در مقام معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رویکرد جدیدی را در این حوزه تبیین نموده که فراتر از راهکارهای مقطعی، به بازنگری بنیادین در پارادایم توسعه باغبانی کشور نظر دارد.
مبانی نظری و زمینه مسئله
کشاورزی ایران همواره متکی بر منابع آب تجدیدپذیر بوده است، اما برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی و کاهش نزولات جوی، «امنیت آبی» را به عنوان پیششرط «امنیت غذایی» به چالش کشیده است. نظریه توسعه پایدار کشاورزی بر همنوایی تولید با ظرفیتهای اکولوژیک تأکید دارد. همچنین، مفهوم مزیت نسبی اقلیمی اشاره میکند که هر منطقه باید در تولید محصولاتی تخصص یابد که بیشترین سازگاری را با شرایط طبیعی آن دارد. دیدگاه گلمحمدی در تلاقی این مفاهیم با واقعیات اقتصادی (مانند کنترل ارزبری) قرار میگیرد و میکوشد مدلی عملیاتی برای مدیریت این تقابل ارائه دهد.
تحلیل مؤلفههای کلیدی دیدگاه
- گذار از توسعه کمّی به ارتقای بهرهوری
مهمترین نقطه تمرکز در یادداشت رئیس سازمان تات، تغییر نگرش از افزایش سطح زیرکشت به افزایش تولید در واحد سطح است. اشاره به طبقهبندی باغات پسته به «درجه یک، دو و سه» گویای این واقعیت است که مشکل اصلی، مصرف آب ذاتی محصولات نیست، بلکه بهرهوری پایین نهادهها به دلیل مدیریت سنتی است. این نگاه، راه را برای سرمایهگذاری در نوسازی باغات موجود، توسعه سامانههای نوین آبیاری و بهبود مدیریت تغذیه باز میکند. - سیاستگذاری منطقهمحور و اقلیممبنا
دیدگاه معاون وزیر به صراحت، سیاستهای یکسانساز در سطح ملی را رد میکند. به جای آن، الگوی کشت مبتنی بر توان اکولوژیک هر منطقه را پیشنهاد میدهد. این بدان معناست که:
– در مناطق با آب شور و محدود، محصولات متحمل مانند پسته اولویت دارند.
– در مناطق با آب شیرین و مناسب، محصولات با ارزش افزوده بالا یا نیاز داخلی ضروری توسعه یابند.
– در مناطق دارای تنش آبی شدید، توسعه باغات جدید متوقف یا محدود شود. - تعادلگرایی واقعبینانه بین محدودیت و فرصت
گل محمدی در یادداشت خود از موضعگیریهای افراطی (توسعه بیقید یا توقف کامل) اجتناب کرده و راه میانه را پیشنهاد میکند. مثال عینی این تعادلگرایی، توسعه کنترلشده باغات موز در چابهار است. از یک سو، محدودیت آب در سطح کشور شناسایی شده و از سوی دیگر، فرصت اقلیمی منحصربهفرد جنوب شرق برای تولید محصولی ارزبر و پرتقاضا مورد استفاده قرار میگیرد. این منطق، کاهش وابستگی وارداتی را بدون نادیده گرفتن بحران آب دنبال میکند. - تلفیق ابزارهای تشویقی و بازدارنده
گلمحمدی به درستی به شکست رویکردهای تکبعدی اشاره میکند:
– فرهنگسازی صرف بدون پشتوانه اجرایی مؤثر نیست.
– محدودیت دستوری محض بدون همراهسازی بهرهبرداران با مقاومت مواجه میشود.
راه حل ارائهشده، سیاست ترکیبی شامل:
– آموزش و ترویج برای تغییر نگرش.
– اعمال ضوابط سختگیرانه در مناطق بحرانی.
– ارائه مشوقهای مالی و فنی در مناطق دارای ظرفیت توسعه.
چالشهای پیشروی اجرا
۱. چالش نهادی و هماهنگی بیندستگاهی: موفقیت این سیاست مستلزم همکاری تنگاتنگ وزارت جهاد کشاورزی با وزارت نیرو (تخصیص آب)، سازمان برنامه و بودجه (اعتبارات) و قوه قضائیه (ضمانت اجرایی) است. تجربه نشان داده که این هماهنگی همواره چالشی بزرگ بوده است.
۲. کمبود شاخصهای کمّی و برنامه زمانبندی: دیدگاه حاضر از نظر مفهومی قوی است، اما برای اجرا نیازمند اهداف کمّی مشخص (مثلاً کاهش ۳۰ درصدی آب مصرفی به ازای هر کیلو پسته در ۵ سال) و برنامه عملیاتی زمانبندیشده است.
۳. مقاومت ذینفعان و تغییر الگوی کشت: تغییر الگوی کشت باغات موجود، مستلزم پشتیبانی مالی گسترده، تضمین خرید محصولات جایگزین و گذر زمان برای بازدهی اقتصادی است که میتواند با مقاومت باغداران روبرو شود.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی، یادداشت غلامرضا گلمحمدی بازتابدهنده تغییر نگرش در سیاستگذاری کشاورزی ایران در مواجهه با بحران آب است. این دیدگاه با پذیرش واقعیتهای اقلیمی و اقتصادی، از رویکردهای ایدئولوژیک و کوتاهمدت فاصله گرفته و بر مدیریت خردمندانه تناقضها (مانند تقاضای بازار در مقابل کمبود آب) تأکید میورزد. موفقیت این پارادایم جدید در گرو ترجمه آن به برنامههای عملیاتی با ضمانت اجرایی قوی، تأمین منابع مالی پایدار و مهمتر از همه، ایجاد وفاق و همکاری بین تمام نهادهای ذیربط است. در صورت تحقق، این الگو میتواند نه تنها بحران آب در باغبانی را تخفیف دهد، بلکه الگویی برای سایر زیربخشهای کشاورزی در مسیر توسعه پایدار و تابآور ارائه کند.